Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 93 (7 milliseconds)
English	Persian
earpieces	دستهی عینک
Other Matches
lorgnettes	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette	ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
squeaky clean	مثل دستهی گل
cheerleader	سر دستهی تشویق کنندگان
search party	دستهی جستار گرد
search parties	دستهی جستار گرد
cheerleaders	سر دستهی تشویق کنندگان
choirboys	پسری که عضو دستهی سرودخوانان است
choirboy	پسری که عضو دستهی سرودخوانان است
bandstand	تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
bandstands	تختگاه یا صحنهی طاقدار که دستهی نوازندگان روی آن برنامه اجرا میکنند
lorgnettes	عینک
winker	عینک
lorgnette	عینک
glass	عینک
goggles	عینک
spectacles	عینک
nosepiece	پل عینک
interpupillary	عینک
glasses	عینک
specs	عینک
barnacles	عینک
spectacle	عینک
glass eye	عینک
eyeglass	عینک
safety glasses	عینک ایمنی
optometrist	عینک ساز
bespectacled	عینک زده
smoked glasses	عینک دودی
optometry	عینک سازی
optometry	عینک فروشی
peeper	ایینه عینک
safety glass	عینک ایمنی
snow goggles	عینک افتابگیر
spectacled	عینک دار
snow goggles	عینک توفان
earpiece	دسته عینک
sun glasses	عینک آفتابی
temple	دسته عینک
To wear glasses.	عینک زدن
dark glasses	عینک آفتابی
half-glasses	عینک یک چشمی
butt-strap	لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
oculists	عینک ساز
field glasses	عینک صحرایی
monocles	عینک یک چشمی
monocle	عینک یک چشمی
pince nez	عینک دماغی
sunglasses	عینک افتابی
rims	قاب عینک
rim	قاب عینک
optic	شیشه عینک
smoked	عینک دودی
goggles	عینک محافظ
goggles	عینک افتابی
goggles	عینک صحرائی
goggles	عینک ایمنی
optician	عینک ساز
goggling	عینک پرواز
goggled	عینک پرواز
goggle	عینک پرواز
field glasses	عینک رزمی
eyeglass	عینک یک چشم
burning glass	عینک جوشکاری
eye glass	عینک دستی
eyeglass	عینک فنری
opticians	عینک ساز
gig lamps	نمایش عینک
lorgnettes	عینک پنسی
gig lamps	عینک شاخدار
lorgnette	عینک پنسی
oculist	عینک ساز
to wear glasses	عینک گذاشتن یازدن
prismatic spectacles	عینک نادرست نما
goggles	عینک حفاظ دار
bifocals	دو دید عینک دو کانونی
rose-coloured spectacles	عینک خوش بینی
bifocal	دو دید عینک دو کانونی
scissors-glasses	عینک قیچی شکل
wears	عینک یا کراوات زدن فرسودن
he wears glasses	عینک زده است یادارد
lorgnette	عینک مخصوص روی بینی
lorgnettes	عینک مخصوص روی بینی
optician	عینک فروش دوربین ساز
pebble	شیشه عینک نوعی عقیق
opticians	عینک فروش دوربین ساز
pebbles	شیشه عینک نوعی عقیق
wear	عینک یا کراوات زدن فرسودن
optometric	وابسته به میزان دید و عینک سازی
vectograph	عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
glass	عینک دار کردن شیشهای کردن
stereoscope	جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com