Dictiornary-Farsi | دستوراتش را کنار گذاشتیم ( عمل نکردیم ) | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
His instructions were set aside .	دستوراتش را کنار گذاشتیم ( عمل نکردیم )


Other Matches

we put it at rials	روی ان گذاشتیم
we left a card on him	کارتی در خانه اش گذاشتیم
I think we are out of the woods. <idiom>	فکر میکنم، بدترین بخشش رو پشت سر گذاشتیم.
bordering	کنار
brink	کنار
away	کنار
bordered	کنار
border	کنار
rim	کنار
besides	کنار
rims	کنار
rand	کنار
lip	کنار
limit	کنار
banks	کنار
side aisle	کنار
edges	: کنار
edge	: کنار
ex-	کنار
ex	کنار
bank	کنار
recesses	کنار
marginate	کنار
waterfront	اب کنار
waterfronts	اب کنار
apart	کنار
recess	کنار
marge	کنار
brims	کنار
lotuses	کنار
margin	کنار
lote	کنار
margins	کنار
verge	کنار
verges	کنار
abutment	کنار
along side	در کنار
along side	تا کنار
border line	خط کنار
bourne	کنار
list	کنار
lotos	کنار
on shore	بر کنار
brim	کنار
brimming	کنار
off	از کنار
brimmed	کنار
lotus	کنار
sideline	خط کنار زمین
side foot	ضربه با کنار پا
step aside	کنار رفتن
to lay aside	کنار گذاشتن
side step	کنار رفتن
sidelines	خط کنار زمین
bedside	کنار بستر
recede	کنار کشیدن
shipside	کنار کشتی
receded	کنار کشیدن
recedes	کنار کشیدن
earmarks	کنار گذاشتن
sidelined	خط کنار زمین
earmark	کنار گذاشتن
receding	کنار کشیدن
sidelining	خط کنار زمین
coping	کنار امدن
put aside	کنار گذاشتن
pull away	کنار گرفتن
foreshore	کنار دریا
foreshores	کنار دریا
wayside	کنار جاده
pt down	کنار گذاردن
lotos	درخت کنار
lote	درخت کنار
lay away	کنار گذاشتن
roadside	کنار جاده
bow out	کنار کشیدن
roadsides	کنار جاده
floret of ray	گلچه کنار
bypassing	کنار گذار
to set by	کنار گذاشتن
bypasses	کنار گذار
shipboard	کنار کشتی
seacoast	دریا کنار
riparian	رود کنار
coast	کنار دریا
coasts	کنار دریا
strand	کنار دریا
strand	کنار رود
strands	کنار دریا
strands	کنار رود
bypass	کنار گذار
put in	کنار امدن با
bypassed	کنار گذار
put away	کنار گذاردن
by the side of the road	در کنار جاده
to leave off	کنار گذاشتن
reserving	کنار گذاشتن
limbo	کنار دوزخ
by the window	کنار پنجره
Stand asid . step aside .	کنار بایست
lotus	درخت کنار
seaside	دریا کنار
seastrand	دریا کنار
riverside	کنار رور
overrule	کنار گذاشتن
overruled	کنار گذاشتن
Joking aside. <idiom>	شوخی به کنار.
reserves	کنار گذاشتن
off	از روی از کنار
reserve	کنار گذاشتن
deposit	کنار گذاشتن
lotuses	درخت کنار
next	جنب کنار
Joking apart. <idiom>	شوخی به کنار.
overrules	کنار گذاشتن
to put a way	کنار گذاشتن
waterside	کنار دریا
lotos eater	کنار خوار
touchline	خط کنار زمین
deposits	کنار گذاشتن
lotus eater	کنار خوار
shores	کنار دریا
shore	کنار دریا
lotus-eater	کنار خوار
lotus-eaters	کنار خوار
by	نزدیک کنار
shelf	کنار گذاشتن
to put by	کنار گذاشتن
withdrawal	کنار کشیدن
withdrawals	کنار کشیدن
gravesides	در کنار آرامگاه
sheer	کنار رفتن
sides	سمت کنار
graveside	در کنار آرامگاه
side	سمت کنار
jooshim	داور کنار تکواندو
ex ship	تحویل در کنار کشتی
long shore	وابسته بدریا کنار
cross block	سد کردن خط دفاعی از کنار
colocate	کنار هم قرار گرفتن
down the line	ضربه از کنار زمین
to set aside [temporarily]	[موقتا] کنار گذاشتن
ex warehouse	تحویل در کنار انبار
franco alongside ship	تحویل کنار کشتی
to put something on the shelf <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
to put something into cold storage <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
road ditch	راه آب [کنار جاده]
holiday by the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
holiday at the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
There is no need dor ceremony between us.	تعارف رابگذار کنار
safety fence	جانپناه کنار راه
crash barrier	حصار کنار جاده
sea dike	دیوار کنار اب دریا
towpath	جادهی کنار آب راه
roadhouses	میخانهی کنار راه
roadhouse	میخانهی کنار راه
towpaths	جادهی کنار آب راه
waterside workmen	کارگران کنار دریا
Try to be serious for a change .	شوخی رابگذار کنار
ratch	کنار یا لبه کشتی
holiday by the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
road side	کنار جاده یا خیابان
to stand at [by] the window	کنار پنجره ایستادن
holiday at the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
a seat by the window	یک صندلی کنار پنجره
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
the ins and outs	گوشه و کنار جرئیات
barrier inspection	بازدید کنار جاده
marshal	داوران کنار مسیر
sculls	پاروی کنار قایق
sculled	پاروی کنار قایق
marshaled	داوران کنار مسیر
marshaling	داوران کنار مسیر
scull	پاروی کنار قایق
seafront	اسکله کنار دریا
seafronts	اسکله کنار دریا
inshore	نزدیک دریا کنار
marshalled	داوران کنار مسیر
marshals	داوران کنار مسیر
adding	قرار دادن اشکال کنار هم
street gutter	نهر کنار خیابان و راه
shunted	تغییرجهت دادن کنار گذاشتن
adds	قرار دادن اشکال کنار هم
sidehill	واقع در کنار تپه دامنه
bypasses	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypass	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
cross-gable	[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
piloting	ناوبری در کنار ابهای ساحلی
imprinted	نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
imprint	نوشتن یادداشتهای کنار نقشه
dogs	مخروطهای لاستیکی کنار مسیر
dogging	مخروطهای لاستیکی کنار مسیر
dog	مخروطهای لاستیکی کنار مسیر
dugouts	پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugout	پناهگاه کنار زمین بازیگران
add	قرار دادن اشکال کنار هم
to skirt a camp	از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
ditch	ابرو کنار راه کنده
gulleys	محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gullies	محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها