English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
radiosonde دستگاه رادیو سوند هواسنجی
Other Matches
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
rawinsonde دستگاه راوین رادار هواسنجی
aerometeorograph دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
radio set دستگاه رادیو
rabal روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
relay دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
fathometer سوند صوتی
rawinsonde ایستگاه راوین سوند
radio wave امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
meteorological هواسنجی
meteorology هواسنجی
aerometry هواسنجی
meteorological data عناصر هواسنجی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
meteorological مربوط به هواسنجی
meteorological message پیام هواسنجی
meteorological datum plane ایستگاه مبنای هواسنجی
radiosonde بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
horizontal clock system طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
symbolic form علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
pibal دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
radio رادیو
radioed رادیو
a radio رادیو
neutralizing tool رادیو
aligning tool رادیو
wirelesses رادیو
wireless رادیو
broadcasting رادیو
radioing رادیو
radios رادیو
receiving set رادیو
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
receptacle ژاک رادیو
receptacles ژاک رادیو
battery receiver رادیو باتری
banana pin دو شاخه رادیو
radio tube لامپ رادیو
radio star اختر رادیو
radio engineering تکنیک رادیو
radio frequency choke چوک رادیو
radio relay رادیو رله
radio button دکمه رادیو
radio engineering مهندسی رادیو
radioactivity رادیو اکتیویته
schematic diagram نقشه رادیو
broadcasting station ایستگاه رادیو
radiotrician تکنیسین رادیو
radiotelegraph رادیو تلگراف
radio telescopes رادیو تلسکوپ
skiagraphy رادیو گرافی
radiometer رادیو متر
radioactive رادیو اکتیو
radiography عکسبرداری رادیو
air cell a battery باتری رادیو
radioisotope رادیو ایزوتوپ
radioisotope رادیو اکتیو
radio telescope رادیو تلسکوپ
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
radon ماده رادیو اکتیو
universal receiver رادیو برق و باتری
buzzed هوم کردن رادیو
blooper صدای نامطبوع رادیو
radioluminescence رادیو لومینه سانس
buzz هوم کردن رادیو
buzzing هوم کردن رادیو
buzzes هوم کردن رادیو
radiotelephony مکالمه رادیو تلفنی
wave band دسته امواج رادیو
radio prospecting کشف معادن با رادیو
radiocast توسط رادیو گستردن
on the air <idiom> بخشاز رادیو وتلوزیون
l antenna انتن معمولی رادیو
inverted l antenna انتن معمولی رادیو
radials محوری مربوط به رادیو
airwave امواج رادیو و تلویزیون
pick up <idiom> دریافت صدای رادیو و...
tune in <idiom> پخش از رادیو وتلوزیون
aerial آنتن هوایی رادیو
aerials انتن هوایی رادیو
radial محوری مربوط به رادیو
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
low tension battery باتری فشار ضعیف رادیو
tuned radio frequency receiver رادیو با بسامد میزان شده
radiophotograph انتقال عکس بوسیله رادیو
radiostrontium استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
airborne radio relay سیستم رادیو رله هوابرد
banana jack مادگی در رادیو برای دوشاخه
decays کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decayed کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decaying کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decay کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
transmission وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
transmissions وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
radiotherapy رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
air time زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
to tune in TV [radio] روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
radiobiology مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
tuner پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuners پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
facsimile روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
sound effects عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
facsimiles روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
faxed غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
spacing impulse نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
faxes غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
fax غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
sportscast برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
direct access storage device اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
radiograms پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
panelist عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
apparatus دستگاه
plant دستگاه
systems دستگاه
device دستگاه
teams یک دستگاه
devices دستگاه
nervous systems دستگاه پی
plants دستگاه
nervous system دستگاه پی
utensil دستگاه
appurtenance دستگاه
instrument دستگاه
device code کد دستگاه
team یک دستگاه
system دستگاه
machine دستگاه
unit یک دستگاه
sets دستگاه
machined دستگاه
machines دستگاه
units دستگاه
units یک دستگاه
mechanism دستگاه
equipment دستگاه
unit دستگاه
installations دستگاه
installation دستگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com