English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
ascending reticular activating system دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
Other Matches
aras system reticularactivating ascendingدستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
reticular activating system دستگاه فعال ساز شبکهای
reticular formation ساخت شبکهای
formatio reticularis ساخت شبکهای
active device دستگاه فعال
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
built in وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
mesfet دستگاه فعال اصلی که مدارهای مجتمع ارسنیک گالیم به منظورتقویت جریان و معکوس نمودن ان بکار می رودEffect SemiconductorField etal
head switching فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
cross hairs دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
active هدف فعال خط مشی فعال
work in process کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
ascendant صعودی
ascending صعودی
ascensional صعودی
scansorial صعودی بالارونده
upward tendency گرایش صعودی
ascending sort جورکردن صعودی
upward mobility تحرک صعودی
hoisting power نیروی صعودی
increasing cost هزینههای صعودی
ascending chromatography کروماتوگرافی صعودی
increasing function تابع صعودی
ascending order ترتیب صعودی
upward trend روند صعودی
acroscopic متوجه به بالا صعودی
upswing سیر صعودی داشتن
law of increasing return قانون بازده صعودی
ascending sort مرتب سازی صعودی
os/ سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
lacy شبکهای
reticular شبکهای
retiary شبکهای
grillage foundation پی شبکهای
lattice bridge پل شبکهای
plexiform شبکهای شبیه رگ
grill سیخ شبکهای
grilling سیخ شبکهای
grills سیخ شبکهای
interstitial درون شبکهای
grid سیخ شبکهای
grids سیخ شبکهای
network structure ساختار شبکهای
grid chart نمودار شبکهای
reticular membrane غشاء شبکهای
cellular structure ساختار شبکهای
interstitial atom اتم درون شبکهای
parallel trussed girder تیر شبکهای موازی
centralized network configuration ساختار شبکهای متمرکز
interstitial compound ترکیب درون شبکهای
raster image processor پردازشگر تصویر شبکهای
raster display صفحه نمایش شبکهای
interstitial hydride هیدرید درون شبکهای
character map شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
despotic network شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
reticulum شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
grillage شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
accross the slope system شبکهای زیرزمینی که در ان زهکش ها خط بزرگترین شیب را قطع می کنند
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
decentralized computer network شبکهای که کنترل بین چندین کامپیوتر تقسیم شده است
lan شبکهای که ترمینالها و قط عات مختلف آن در فاصله کمی از هم قرار دارند.
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
grillage شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
campus network شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
synchronous شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
OCE مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
print دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
homogeneous computer network شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
capacitor intel filter شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
distributing شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
opened مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
hierarchical communications system روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
open مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
distribute شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
distributes شبکهای که در آن هر گره به عنوان سرور ذخیره سازی فایل ها یا چاپگر به کار می رود
opens مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
quad density تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
platform نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
platforms نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
isochronous network شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
gert technique review &evaluation graphicalروشی برای فرموله کردن وارزیابی سیستمها با استفاده از یک مشی شبکهای
wide area network شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
light footed فعال
light foot فعال
operational فعال
active فعال
sthenic فعال
up فعال
upped فعال
upping فعال
snell فعال
strenuous فعال
commissioned <adj.> فعال
active cell سل فعال
astir فعال
efective فعال
go-ahead فعال
smacking فعال
energetic فعال
smacker فعال
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
multidrop circuit شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
out of action غیر فعال
passive غیر فعال
optically active فعال نوری
activated فعال کردن
operating personnel پرسنل فعال
activates فعال کردن
adrenergic فعال شونده
actuator فعال کننده
active sonar سونار فعال
actual output بازداده فعال
kinetic energy نیروی فعال
active vocabulary واژگان فعال
active window پنجره فعال
active mine مین فعال
active program برنامه فعال
acting فعال کاری
active stock موجودی فعال
activation فعال کردن
active force نیروی فعال
active site موضع فعال
active lines خطهای فعال
cycle stock موجودی فعال
activate فعال کردن
passives غیر فعال
enthalpy حرارت فعال
active therapy درمان فعال
activate فعال کردن
active sonar ردیاب فعال
come alive <idiom> فعال ماندن
activator فعال ساز
active absorption جذب فعال
active aircraft هواپیمای فعال
active analysis تحلیل فعال
active area ناحیه فعال
inactive غیر فعال
actinic rays اشعه فعال
activation barrier سد فعال سازی
whip up <idiom> فعال کردن
hot money پول فعال
trig فعال سرحال
activate فعال کردن
activation فعال سازی
active avoidance اجتناب فعال
active balance مانده فعال
active carbon کربن فعال
active index ایندکس فعال
active index شاخص فعال
active installation تاسیسات فعال
active فعال کنشی
spirituous فعال سرزنده
active file پرونده فعال
spiritous فعال زنده
active installation قسمت فعال
active site محل فعال
semiactive نیمه فعال
active hydrogen هیدروژن فعال
active file فایل فعال
active center مرکز فعال
activating فعال کردن
active element عنصر فعال
active cell سلول فعال
active centers مراکز فعال
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
inactivate غیر فعال کردن
idle money پول غیر فعال
go-getters شخص فعال و زرنگ
ce تراشه فعال کننده
cationic دارای کاتیون فعال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com