English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English Persian
jounce دست انداز داشتن
Search result with all words
jolt دست انداز داشتن تکان خوردن
jolted دست انداز داشتن تکان خوردن
jolting دست انداز داشتن تکان خوردن
jolts دست انداز داشتن تکان خوردن
Other Matches
average propensity to save میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
saving institutions موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
mean مقصود داشتن هدف داشتن
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
abhors بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring بیم داشتن از ترس داشتن از
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differed اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside اقامت داشتن مسکن داشتن
resided اقامت داشتن مسکن داشتن
resides اقامت داشتن مسکن داشتن
differ اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorred بیم داشتن از ترس داشتن از
differing اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs اختلاف داشتن تفاوت داشتن
upkeep بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
savings پس انداز
saver پس انداز کن
thrift پس انداز
ex post saving پس انداز
ex ante saving پس انداز
irrigator اب انداز
aggregate saving پس انداز کل
deposits پس انداز
deposit پس انداز
saving پس انداز
forehanded پس انداز کن
deposit account حساب پس انداز
napkins پیش انداز
napkin پیش انداز
actual saving پس انداز واقعی
potholes دست انداز
shovels خاک انداز
overlook چشم انداز
overlooked چشم انداز
shovelling خاک انداز
shovelled خاک انداز
shoveled خاک انداز
abortifacient بچه انداز
shovel خاک انداز
dustpans خاک انداز
dustpan خاک انداز
clearing banks بانک پس انداز
shoveling خاک انداز
clearing bank بانک پس انداز
pothole دست انداز
deposit accounts حساب پس انداز
paradox of thrift تناقض پس انداز
perspectives چشم انداز
hooker قلاب انداز
perspective چشم انداز
missile man موشک انداز
missile launcher موشک انداز
hookers قلاب انداز
divisive تفرقه انداز
scope چشم انداز
lay by پس انداز کردن
lay-by پس انداز کردن
lay-bys پس انداز کردن
prospect چشم انداز
parapets دست انداز
bump دست انداز
net saving پس انداز خالص
national saving پس انداز ملی
mobilization of savings تجهیز پس انداز
mobilization of savings بسیج پس انداز
prospects چشم انداز
prospecting چشم انداز
prospected چشم انداز
parapet دست انداز
outlook چشم انداز
unsaved پس انداز نشده
spearman نیزه انداز
sonorous طنین انداز
catapults سنگ انداز
catapulting سنگ انداز
catapulted سنگ انداز
catapult سنگ انداز
mortar خمپاره انداز
mortars خمپاره انداز
firemen سوخت انداز
fireman سوخت انداز
lookouts چشم انداز
lookout چشم انداز
savings bank صندوق پس انداز
savings account حساب پس انداز
save money پس انداز کردن
bombers بمب انداز
bomber بمب انداز
torpedo tube اژدر انداز
to lay up پس انداز کردن
to lay aside پس انداز کردن
puddles دست انداز
puddle دست انداز
salt away <idiom> پس انداز کردن
mouth-watering دهان آب انداز
thrift institutions موسسات پس انداز
theory of saving نظریه پس انداز
the t. صاعقه انداز
stoker سوخت انداز
ringer طنین انداز
ringers طنین انداز
springer کمند انداز
splitter نفاق انداز
saving ratio نسبت پس انداز
driver راه انداز
drivers راه انداز
saving rate نرخ پس انداز
rate of saving نرخ پس انداز
scene چشم انداز
scenes چشم انداز
propensity to save گرایش به پس انداز
procrastinator تعویق انداز
private saving پس انداز خصوصی
postponer تاخیر انداز
personal saving پس انداز شخصی
permanent saving پس انداز دائمی
paysage چشم انداز
starters راه انداز
starter راه انداز
trappers تله انداز
trapper تله انداز
overlooks چشم انداز
bumpier پر از دست انداز
bumpiest پر از دست انداز
saving motive انگیزه پس انداز
saving function تابع پس انداز
saving equation معادله پس انداز
saving bank بانک پس انداز
saving account حساب پس انداز
bowlers توپ انداز
bowler توپ انداز
rocket launchers موشک انداز
rocket launcher موشک انداز
scenery چشم انداز
reverberative طنین انداز
retardant عقب انداز
trafficker پشت هم انداز
traffickers پشت هم انداز
releaser راه انداز
bumpy پر از دست انداز
overlooking چشم انداز
jaculator نیزه انداز
landscaping چشم انداز
crapshooter طاس انداز
landscapes چشم انداز
landscaped چشم انداز
firer سوخت انداز
landscape چشم انداز
forced saving پس انداز اجباری
jack ketch طناب انداز
intriguer پشت هم انداز
road hole دست انداز
negative saving پس انداز منفی
intriguant پشت هم انداز
feller درخت انداز
compulsory saving پس انداز اجباری
cannoneer توپ انداز
line starter راه انداز خط
fluter چین انداز
foot cloth پای انداز
footcloth پای انداز
buttonhook دکمه انداز
savings bank صندوق پس انداز
provident bank صندوق پس انداز
intrigant پشت هم انداز
scoop خاک انداز
scooped خاک انداز
fire teazer اتش انداز
fire teazer سوخت انداز
trustee savings bank صندوق پس انداز
penny bank صندوق پس انداز
scooping خاک انداز
scoops خاک انداز
bumpiness دست انداز
grenadier نارنجک انداز
ballista سنگ انداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com