English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
Other Matches
pads دفترچه یادداشت لایی
pad دفترچه یادداشت لایی
surveyors نقشه بردار
topographer نقشه بردار
land surveyor نقشه بردار
surveyor نقشه بردار
rodman کمک نقشه بردار
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
polygraph رونوشت بردار نسخه بردار
polygraphs رونوشت بردار نسخه بردار
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
checkbook دفترچه چک
cheque book دفترچه چک
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
scratchpad دفترچه چرکنویس
specification دفترچه مشخصات
directory دفترچه راهنما
directories دفترچه راهنما
booklet دفترچه رساله
booklets دفترچه رساله
bank pass book دفترچه بانکی
bank pass book دفترچه حساب
blankbook دفترچه سفید
address book دفترچه تلفن
vaccination cards دفترچه های واکسیناسیون
vaccination card دفترچه واکسیناسیون
vaccination card دفترچه مایه کوبی
passbook دفترچه حساب پس انداز
gun book دفترچه خدمت توپ
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
vaccination cards دفترچه های مایه کوبی
rough log دفترچه وقایع ناو
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
bankbook دفترحساب بانک دفترچه بانکی
playbook دفترچه حاوی کروکی مانورها
billfolds دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
billfold دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
Do you have a hotel guide? آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
casualty control book دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
gyrolog دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
slipped یادداشت
slip یادداشت
memoire یادداشت
slips یادداشت
jottings یادداشت
endnote یادداشت
chits یادداشت
note یادداشت
notes یادداشت
memorandums یادداشت
pro memoria یادداشت
memorandum یادداشت
memoranda یادداشت
noting یادداشت
chit یادداشت
notations یادداشت
memoirs یادداشت
annotation یادداشت
memoir یادداشت
reminiscences یادداشت
notation یادداشت
reminiscence یادداشت
memo یادداشت
apostil یادداشت
annotations یادداشت
memos یادداشت
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
put-down یادداشت کردن
put down یادداشت کردن
footnotes یادداشت ته صفحه
memorandum of understanding یادداشت تفاهم
footnote یادداشت ته صفحه
notes یادداشت کردن
notes خاطرات یادداشت
notes تبصره یادداشت ها
scratch paper کاغذ یادداشت
notebooks کتابچه یادداشت
set down یادداشت کردن
annotating یادداشت نوشتن
put-downs یادداشت کردن
take down یادداشت کردن
commentaries رشته یادداشت
notebook کتابچه یادداشت
notes یادداشت سخنرانی
commentary رشته یادداشت
notelet یادداشت کوچک
note خاطرات یادداشت
note تبصره یادداشت ها
note یادداشت کردن
record یادداشت نگارش
annotated یادداشت نوشتن
advice note یادداشت اطلاع
notes یادداشت درسی
tots یادداشت مختصر
tot یادداشت مختصر
notepaper کاغذ یادداشت
chitty یادداشت-رسید
record یادداشت درسی
annotate یادداشت نوشتن
noting یادداشت کردن
noting تبصره یادداشت ها
noting خاطرات یادداشت
adscript یادداشت اضافی
annotates یادداشت نوشتن
record یادداشت سخنرانی
minute مسوده یادداشت
record یادداشت بایگانی
counter memorial جواب یادداشت
billet doux یادداشت عاشقانه
minute یادداشت وقایع
record یادداشت کردن
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
vectors بردار
resultant بردار
equivocatory اب بردار
dope vector بردار
arrows بردار
arrow بردار
vector بردار
diary دفتر یادداشت روزانه
diaries دفتر یادداشت روزانه
to writes down واردکردن یادداشت کردن
memoranda اقدام به یادداشت کند
memorability قابل یادداشت بودن
message book دفتر یادداشت پیام
memorandums اقدام به یادداشت کند
memorandum اقدام به یادداشت کند
exponible توضیح بردار
normal vector بردار عمود
flux of a vector شاره بردار
ascribing رونویس بردار
mouldable قالب بردار
field vector بردار میدان
finable جریمه بردار
forfoitable جریمه بردار
crucifer صلیب بردار
light vector بردار نور
customable گمرک بردار
lifter وزنه بردار
lift vector بردار برا
interrupt vector بردار وقفه
damageable غرامت بردار
disciplinable نظم بردار
vector حامل بردار
discountable تخفیف بردار
ascribe رونویس بردار
ascribed رونویس بردار
ascribes رونویس بردار
dutiable گمرک بردار
harvestman خرمن بردار
cross bearer صلیب بردار
liner velocity بردار سرعت
magnetic vector بردار مغناطیسی
taxable مالیات بردار
axial vector بردار محوری
benefic بهره بردار
bilable ضمانت بردار
burgers vector بردار برگرز
velocities بردار سرعت
velocity بردار سرعت
hypotaxis فرمان بردار
samplers نمونه بردار
weight lifter وزنه بردار
wave vector بردار موج
voltage vector بردار ولتاژ
vectorial حامل بردار
sampler نمونه بردار
components مولفه بردار
component مولفه بردار
subsumption فرمان بردار
subordination فرمان بردار
suborder فرمان بردار
submission فرمان بردار
postponement فرمان بردار
fraudulent کلاه بردار
active تنزل بردار
curls حلقه بردار
curled حلقه بردار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com