Total search result: 202 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
mesozoic era |
دوران دوم زمین شناسی |
|
|
Search result with all words |
|
paleocene |
قسمتی از دوران سوم زمین شناسی |
Other Matches |
|
geocentric |
دوران زمین مرکزی |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
paleontology |
مبحث زیست شناسی دوران قدیم |
paleontologist |
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی |
dendrochronology |
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان |
sabbatical year |
در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند |
science of geology |
زمین شناسی |
geological |
زمین شناسی |
geology |
زمین شناسی |
geostrategy |
زمین شناسی |
earth science |
زمین شناسی |
geology |
دانش زمین شناسی |
geological |
وابسته به زمین شناسی |
alcoves |
اشیانه زمین شناسی |
geologize |
در زمین شناسی کارکردن |
alcove |
اشیانه زمین شناسی |
formations |
تشکیلات زمین شناسی |
geologic |
وابسته به زمین شناسی |
geologic erosion |
فرسایش زمین شناسی |
geologic survey |
مطالعه زمین شناسی |
geological survey |
سازمان زمین شناسی |
geologically |
از لحاظ زمین شناسی |
geochronology |
باستان شناسی زمین |
geobiology |
زمین زیست شناسی |
pleistocene |
عهدچهارم زمین شناسی |
cretaceous |
دوره زمین شناسی کرتاسه |
Anisian |
اشکوب آنیزین [زمین شناسی ] |
geogonostical |
مربوط بعلم زمین شناسی |
geogonostic |
مربوط بعلم زمین شناسی |
Anisic |
اشکوب آنیزین [زمین شناسی ] |
geoscience |
علوم مربوط به زمین شناسی |
jural |
دورهء زمین شناسی ژوراسیک |
jura |
دورهء زمین شناسی ژوراسیک |
tectonics |
مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی |
geologize |
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن |
geologize |
مطالعه علم زمین شناسی کردن |
precambrian |
قبل از دوره زمین شناسی کامبریان |
intrusive bodies |
ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده |
index fossil |
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی |
dike |
رگههای سنگ اذین در زمین شناسی |
permian |
وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان |
neocene |
قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی |
speleology |
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی |
stratigraphy |
وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی |
mesozoic |
وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم " |
geochronology |
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی |
neozoic |
وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است |
phytography |
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی |
geochronometry |
اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین |
eocene |
دوره زمین شناسی >ایوسن < در عهد سوم که بین >پلیوس < و اکیگوسن بوده |
paleozoic |
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده |
closed cycle reactor system |
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود |
business cycle |
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی |
holocene |
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد |
Safavid period |
دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.] |
entomology |
حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی] |
psychbiology |
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی |
bionomics |
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند |
philological |
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی |
philology |
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی |
bacteriologic |
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی |
lateral meniscus |
منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی] |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
immunogenetics |
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
zoo ecology |
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی |
karyology |
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند |
neurologic |
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی |
kinematics |
حرکت شناسی جنبش شناسی |
typology |
گونه شناسی نوع شناسی |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
no man's land |
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی |
swimming |
دوران |
circulations |
دوران |
circulation |
دوران |
rotation |
دوران |
gyration |
دوران |
gyrations |
دوران |
era |
دوران |
cycles |
دوران |
eras |
دوران |
cycled |
دوران |
period |
دوران |
vertigo |
دوران |
cycle |
دوران |
periods |
دوران |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
lacrosse |
نوعی موشک زمین به زمین |
redstone |
موشک زمین به زمین رداستون |
pershing |
موشک زمین به زمین پرشینگ |
pervious ground |
زمین تراوا زمین نفوذپذیر |
biosphere |
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین |
circulations |
دوران خون |
raced |
دوران مسیر |
race |
دوران مسیر |
life |
دوران زندگی |
lives |
دوران زندگی |
climacteric |
دوران یائسگی زن |
the whirligig of fashion |
دوران دایمی مد |
circulation |
دوران خون |
races |
دوران مسیر |
off season |
در دوران کم کاری |
rotate |
دوران کردن |
rotates |
دوران کردن |
paleozoic |
دوران اول |
wartime |
دوران جنگ |
aftertime |
دوران پیری |
off season |
در دوران کسادی |
peacetime |
دوران صلح |
space age |
دوران کیهان |
fulcrum |
نقطه دوران |
sense of rotation |
جهت دوران |
revolution |
چرخش دوران |
wifehood |
دوران زوجیت |
stound |
دوران درد |
revolution |
دوران شورش |
rotation about a line |
دوران دور یک خط |
revolutions |
چرخش دوران |
revolutions |
دوران شورش |
qyaternary |
دوران چهارم |
angle of rotation |
زاویه دوران |
plane of rotation |
سطح دوران |
rotated |
دوران کردن |
rotation |
چرخش دوران |
lucid interval |
دوران افاقه |
axis of rotation |
محور دوران |
distance between centers |
طول دوران |
dizzy |
دچار دوران سر |
till in old [great] age |
تا در دوران سالمندی |
ornithology |
پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی] |
talik |
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین |
contour flight |
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین |
little john |
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه |
geriatrist |
امراض دوران پیری |
golden age |
دوران رونق و رفاه |
revolution |
دور دوران کامل |
rotation about a point |
دوران دور یک نقطه |
revolutions |
دور دوران کامل |
rotational |
دوران گردش بدور |
vertiginous |
سرگیجهای دوران کننده |
azoic |
دوران ماقبل تاریخ |
seasoned |
دوران چاشنی زدن |
rotation |
دوران گردش بدور |
circulatory |
مربوط یه دوران خون |
season |
دوران چاشنی زدن |
golden ages |
دوران رونق و رفاه |
jumped-up |
تازه به دوران رسیده |
seasons |
دوران چاشنی زدن |
off season |
وابسته به این دوران |
spinning |
چرخش [گردش] [دوران ] |
obligated tour |
دوران مشمولیت وفیفه |
instantaneous center of rotation |
مرکز دوران لحظهای |
iceman |
یخی بستر دوران یخ |
geriatrician |
امراض دوران پیریgyrfalcon |
rotation around [about] a point |
دوران دور نقطه ای |
dropping |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropped |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drop |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drops |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
laryngological |
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی |
pathologically |
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی |
compass rose |
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود |
permafrost |
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین |
critical point |
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین |
gyrated |
چرخ زدن دوران داشتن |
gyrating |
چرخ زدن دوران داشتن |
gyrate |
چرخ زدن دوران داشتن |
gyrates |
چرخ زدن دوران داشتن |
age earnings profile |
برنامه درامد در دوران زندگی |
whirl |
چرخش یا دوران جریان سیال |
anthropic |
مربوط به دوران پیدایش انسان |
whirled |
چرخش یا دوران جریان سیال |
long run period |
دوران محاسبه بلند مدت |
whirligig of something |
دوران دایمی [اصطلاح مجازی] |
whirling |
چرخش یا دوران جریان سیال |
whirls |
چرخش یا دوران جریان سیال |
The whirligig of time revolves. |
دوران دایمی زمان می چرخد. |
peripheral course |
دوران پیش دانشگاهی نظامی |