Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English
Persian
farcy bud
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
farcy button
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
Other Matches
farcy
سراجه
glanders
سراجه
knoll
تیزی یابرامدگی خاک از اب
knolls
تیزی یابرامدگی خاک از اب
intercurreace
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
single breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
knobbiness
پوشیدگی ازگره یابرامدگی قپه
knob
دکمه
buttons
دکمه
tuber
دکمه
tubers
دکمه
bottle flower
گل دکمه
buttoning
دکمه
botton
دکمه
buttoned
دکمه
button
دکمه
gemma
دکمه
stop knob
دکمه
shutter release button
دکمه
reset button
دکمه
knop
دکمه
tuberculum
دکمه
knobs
دکمه
tubercle
دکمه
button hole
جا دکمه
shooting adjustment keys
دکمه
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
alarm push
دکمه اژیر
unbuttons
گشودن دکمه
unbuttoning
گشودن دکمه
unbuttoned
گشودن دکمه
gemmiparous
دکمه اور
buttonhook
دکمه انداز
snap fastener
دکمه فشاری
gemmule
دکمه گیاهک
flue stop
دکمه ارگ
knobbed
دکمه دار
mouse button
دکمه ماوس
double breasted
کت چهار دکمه
cuffs
دکمه سردست
buttonhook
قلاب دکمه
radio button
دکمه رادیو
buttonhook
سگک دکمه
sleeve link
دکمه زنجیری
snap fastener
دکمه قابلمه
unbutton
گشودن دکمه
push button
دکمه فشاری
buttonhole
سوراخ دکمه
cuffed
دکمه سردست
buttonholes
سوراخ دکمه
buttonholing
سوراخ دکمه
cuff
دکمه سردست
buttonholed
سوراخ دکمه
cuffing
دکمه سردست
door stop
دکمه کله قندی
olivet
دکمه هسته خرمایی
olivette
دکمه هسته خرمایی
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
push botton
دکمه زنگ اخبار
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
button
هرچیزی شبیه دکمه
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
stud
دکمه سردست دسته
boutonniere
بریدگی یاشکاف جای دکمه
cornet a pistons
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
eyes
دکمه یا گره سیب زمینی
tuberculous
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
double breasted
کتی که در دو طرف دکمه دارد
eying
دکمه یا گره سیب زمینی
eyeing
دکمه یا گره سیب زمینی
eye
دکمه یا گره سیب زمینی
righted
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
etui
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
righting
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
boutonniere
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
shell jacket
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
reefing jacket
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
double click
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
pushbutton
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
clicks
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typing error
[mistake]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to make a typo
[American E]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
O.K.
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
click
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicked
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
Programs menu
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrasts
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter
کلاه منگوله دار یا دکمه دار
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com