Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
caller
دیدنی کننده
callers
دیدنی کننده
Other Matches
visual
دیدنی
visitable
دیدنی
to look in
دیدنی
visiting
دیدنی
visible
دیدنی
visually
دیدنی
seeable
دیدنی
visuals
دیدنی
an early visit
دیدنی بموقع
visual arts
هنرهای دیدنی
frequent visiting
دیدنی مکرر
frequent visiting
دیدنی زیاد
inspectional
نظری دیدنی
video games
بازی دیدنی
video game
بازی دیدنی
scenic attractions
جاذبه های دیدنی
morning call
دیدنی بعداز فهر
to drop in
اتفاقا دیدنی کردن
perceivable
مشاهده کردنی دیدنی
duty call
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
to go places
گردش کردن
[رفتن به جاهای دیدنی]
spectaculars
منظره دیدنی نمایش غیر عادی
spectacular
منظره دیدنی نمایش غیر عادی
to run in to a person
دیدنی مختصر از کسی کردن بکسی سرزدن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
to wait
کردن دیدنی کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
desolater
ویران کننده متروک کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
renunciant
رد کننده
solver
حل کننده
doers
کننده
refutative
رد کننده
renunciant
کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
refuser
رد کننده
whisperer
پچ پچ کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
bender
خم کننده
doer
کننده
hoppers
لی لی کننده
benders
خم کننده
catterer
پچ پچ کننده
fluxing oil
اب کننده
refutatory
رد کننده
puffer
پف کننده
ear-splitting
کر کننده
rebutter
رد کننده
attacking
تک کننده
mitigatory
کم کننده
commulator
یک سو کننده
noncommittal
رد کننده
hopper
لی لی کننده
solvent
اب کننده
solvents
اب کننده
prattfall
پچ پچ کننده
squelcher
له کننده
squasher
له کننده
fizzy
کف کننده
bidders
کننده
skittish
رم کننده
crusher
له کننده
surfy
کف کننده
swooner
غش کننده
tracker
پی کننده
deflective
کج کننده
mumbler
من من کننده
spurner
رد کننده
bidder
کننده
mitigative
کم کننده
abjurer or abjuror
کننده
mauler
له کننده
fillers
پر کننده
filler
پر کننده
deletive
حک کننده
syncopator
غش کننده
crepitant
خش خش کننده
percutient
دق کننده
trackers
پی کننده
filleting
پر کننده
repudiationist
رد کننده
jaberer
پچ پچ کننده
fillets
پر کننده
thinner
کم کننده
bandwidth
یچ کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com