English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
collier ذغال گیری
Search result with all words
coke charging car واگن بار گیری ذغال کک
puddle steel فولاد ذغال گیری
Other Matches
collieries تجارت ذغال ذغال فروشی
colliery تجارت ذغال ذغال فروشی
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
peat ذغال کک
carbon brush ذغال
cokes ذغال کک
coke ذغال کک
carbon ذغال
coke ذغال کک ساختن
carbon ذغال خالص
breeze پس مانده ذغال
carboniferous ذغال دار
gas carbon ذغال قرع
carbon fixed ذغال ثابت
mineral coal ذغال معدنی
breezes پس مانده ذغال
breezing پس مانده ذغال
caking coal ذغال کوره
powdered coal خاک ذغال
mine coal ذغال معدن
breezed پس مانده ذغال
animal black ذغال حیوانی
carbon free ذغال ازاد
pit coal ذغال سنگ
dust coal خاک ذغال
cokes ذغال کک ساختن
coke breeze پس مانده ذغال کک
collier ذغال سنگ
lignite ذغال قهوهای
coke per charge ذغال کک شارژ
collector brush ذغال کلکتور
charcoal ذغال چوب
scuttled سطل ذغال
scuttles سطل ذغال
scuttling سطل ذغال
coal ذغال سنگ
carbonize ذغال ساختن
carboniferous ذغال خیز
scuttle سطل ذغال
coking plant کارخانه ذغال سازی
pitch coal ذغال سنگ قیری
decolorizing carbon ذغال رنگ زدا
coal tar pitch قیر ذغال سنگ
carbonate بصورت ذغال دراوردن
powdered coal firing سوخت خاک ذغال
pounce خاکه ذغال ضربت
pounced خاکه ذغال ضربت
coalfield ناحیه ذغال خیز
pounces خاکه ذغال ضربت
coal mine معدن ذغال سنگ
bituminous coal ذغال سنگ چاق
coalfields ناحیه ذغال خیز
pouncing خاکه ذغال ضربت
lignite نوعی ذغال سنگ
peat ذغال سنگ نارس
hard coal ذغال سنگ سخت
gas coal ذغال سنگ گازی
soft coal ذغال سنگ چاق
bunker انبار ذغال سنگ
activated charcoal ذغال فعال شده
activated carbon ذغال فعال شده
coal gas گاز ذغال سنگ
bunkers انبار ذغال سنگ
collieries کان ذغال سنگ
coal tar قطران ذغال سنگ
soft coal ذغال سنگ قیردار
colliery کان ذغال سنگ
coke watering car واگن ویژه ذغال شویی
coal tar pitch قیر قطران ذغال سنگ
lignite ذغال سنگ چوب نما
coke pusher دستگاه متراکم کننده ذغال کک
coal tar dye رنگ قطران ذغال سنگ
coke fork چنگال یا انبر مخصوص ذغال کک
anthracite ذغال سنگ خشک و خالص انتراسیت
pit [British E] معدن ذغال سنگ [کان کنی]
slice bar میله یا سیخ ذغال بهم زنی
safety lamp چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
coal mining معدن ذغال سنگ [کان کنی]
turf ذغال سنگ نارس باچمن پوشاندن
pedocal خاک دارای لایههای سخت ومتراکم ذغال
slates ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slate ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slated ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
You name it , weve got it. از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
briquette خاکه ذغال مخلوط با خاک رست بریکت خشت
marsh gas گاز متان که در معادن ذغال سنگ وباتلاقهایافت میشود
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
You name it . Everything under the sun . از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
wrought اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
dead weights کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
coal mining کان ذغال سنگ [کان کنی]
pit [British E] کان ذغال سنگ [کان کنی]
point voting system سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
recapture پس گیری
recaptured پس گیری
recaptures پس گیری
recapturing پس گیری
resumption از سر گیری
skims کف گیری
monogyny یک زن گیری
catch بل گیری
biases سو گیری
scorification کف گیری
luting گل گیری
lutation گل گیری
dewatering اب گیری
skimmed کف گیری
skim کف گیری
retractaion پس گیری
recature پس گیری
bias سو گیری
exorcisms جن گیری
exorcism جن گیری
modeling سرمشق گیری
measurement اندازه گیری
palsy زمین گیری
standardization معیار گیری
measurements اندازه گیری
caviling خرده گیری
caviled خرده گیری
cavil خرده گیری
recruitment توان گیری
recruitment سرباز گیری
ensues پی گیری کردن
ensued پی گیری کردن
ensue پی گیری کردن
venality رشوه گیری
separatism کناره گیری
refuels سوخت گیری
toothing plane رنده خط گیری
refuelling سوخت گیری
interpolation درون گیری
sternly با سخت گیری
integration انتگرال گیری
attrition کناره گیری
conscription سرباز گیری
extrapolation قیاس گیری
churning کره گیری
threctia کناره گیری
crackdowns سخت گیری
forming شکل گیری
vendetta انتقام گیری
vendettas انتقام گیری
permissiveness اسان گیری
paralysis زمین گیری
voting رای گیری
abdication کناره گیری
derivation مشتق گیری
derivations مشتق گیری
gauging اندازه گیری
crackdown سخت گیری
fueling سوخت گیری
moulding قالب گیری
subsumption نتیجه گیری
module اندازه گیری
modules اندازه گیری
sampling نمونه گیری
interpolations درون گیری
renunciation کناره گیری
to hug oneŠs chains بغل گیری
timming زمان گیری
stamping قالب گیری
wrestling کشتی گیری
extrapolations قیاس گیری
dialing شماره گیری
decoction عصاره گیری
dust removal گرد گیری
embracery دراغوش گیری
emulsification عصاره گیری
error correction خطا گیری
exaction سخت گیری
mensuration اندازه گیری
factorization فاکتور گیری
mechanical disadvantage نیرو گیری
monogyny یک جفت گیری
nitrification ازت گیری
nitrification نیتروژن گیری
decoppering مس گیری کردن
demission کناره گیری
deoxidation اکسیژن گیری
dephosphorization فسفر گیری
paralytic disability زمین گیری
dial up شماره گیری
originationu سرچشمه گیری
number dialling شماره گیری
noise suppression پارازیت گیری
measurment اندازه گیری
follow up پی گیری کردن
implantation لانه گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com