English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
yarn رشته طناب
yarns رشته طناب
Other Matches
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
pay out the rope طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
thready رشته رشته باصدای باریک
lanyard طناب کوتاه طناب کمر
lanyards طناب کوتاه طناب کمر
cargo sling طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
how long is the rope درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
threads رشته رشته شدن
fibrillation رشته رشته سازی
fiberize رشته رشته کردن
thread رشته رشته شدن
bight حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
non rotating wire rope طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
sierra رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
filaments رشته
funicle رشته
trains رشته
arteries رشته
artery رشته
filament رشته
line رشته
branches رشته
ranged رشته
chains رشته
unifilar یک رشته
chain رشته
branch رشته
fibre رشته
fibres رشته
range رشته
yarns رشته
yarn رشته
train رشته
trained رشته
lines رشته
series رشته
ghaut رشته
ranges رشته
sequence رشته
fielded رشته
fields رشته
field رشته
sequences رشته
catena رشته
coneatenation رشته
fiber رشته
seriated رشته رشته
suites رشته
threads رشته
thread رشته
reeve رشته
strands رشته
strand رشته
string رشته
filaria رشته
tatter رشته رشته
suite رشته
null string رشته پوچ
string variable متغیر رشته
specialty رشته اختصاصی
strobilation تشکیل رشته
spinnerete رشته ساز
sequence of events رشته حوادث
main sequence رشته اصلی
range رشته کوه
systems رشته دستگاه
ranged رشته کوه
string manipulation دستکاری رشته
string length طول رشته
optical fiber رشته اپتیکی
major رشته اصلی
search string رشته جستجو
noodle رشته فرنگی
null string رشته تهی
system سلسله رشته
solid wire سیم تک رشته
system رشته دستگاه
spinneret رشته ساز
string handling بکارگیری رشته
systems سلسله رشته
bit stream رشته ذره یی
craftsman trade رشته فنی
empty string رشته خالی
hot-wiring رشته حرارتی
hot-wires رشته حرارتی
hot-wired رشته حرارتی
hot-wire رشته حرارتی
hot wire رشته حرارتی
spaghetti رشته فرنگی
nerves رشته عصبی
nerve رشته عصبی
copper strand رشته مسی
quartermaster سر رشته دار
barbicel رشته باریک پر
bit string رشته ذرهای
bit string رشته بیتی
alphabetic string رشته الفبائی
character string رشته دخشهای
character string رشته کاراکتری
macaroni رشته فرنگی
commentary رشته یادداشت
commentaries رشته یادداشت
quartermasters سر رشته دار
filum رشته لیفی
filament resistor مقاومت رشته
ranked قطار رشته
rank قطار رشته
heaters رشته گرمساز
heater رشته گرمساز
disciplining رشته علمی
disciplines رشته علمی
discipline رشته علمی
incandescent filament رشته ملتهب
lighting filament رشته ملتهب
vermicelli رشته فرنگی
ranks قطار رشته
hair worm کرم رشته
filiform رشته مانند
finespun نازک رشته
finite series رشته کراندار
speciality رشته اختصاصی
specialities رشته اختصاصی
computing رشته کامپیوتر
ridges رشته تپه
ridge رشته تپه
ghat رشته سلسله
guinea worm کرم رشته
ranges رشته کوه
sequences رشته ترتیب
train of thought رشته افکار
train رشته سلسله
train یک رشته موج
trained رشته سلسله
trained یک رشته موج
trains رشته سلسله
trains یک رشته موج
the province of science رشته علمی
the province of science رشته علوم
branches رشته ساقه
branch رشته ساقه
majored رشته اصلی
fibre رشته علفی
lines رشته بند
fibres رشته علفی
line رشته بند
majoring رشته اصلی
string رشته کردن
string رشته خالی
branch شعبه رشته
division رشته [دانشی]
symbolic string رشته علائم
symbol stringe رشته نمادی
stup string رشته تنظیم
sequence رشته ترتیب
field رشته [دانشی]
tract رد بپا رشته
pasta رشته فرنگی
branch رشته [دانشی]
tracts رد بپا رشته
branches شعبه رشته
area رشته [دانشی]
string برچسب مشخصات یک رشته
string تعداد حروف یک رشته
string اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
to go in for رشته یاپیشه خودقراردادن
main sequence stars ستارگان رشته اصلی
campaigning یک رشته عملیات جنگی
tissue رشته پارچهء بافته
tissues رشته پارچهء بافته
heater cathode کاتد با رشته گرمساز
heater current جریان رشته گرمساز
heater voltage ولتاژ رشته گرمساز
bonds of relationship رشته قوم وخویشی
string processing languages زبانهای پردازش رشته
laid up in bed پیشه ویژه رشته
What is your branch of study? رشته تحصیلیتان چیست ؟
campaigns یک رشته عملیات جنگی
ligation رشته یاوسیله بستن
ligature شریان بندی رشته
The bonds of friendship (affection). رشته دوستی والفت
flight یک رشته پلکان سلسله
ribbon vermicelli رشته فرنگی باریک
terrachord یک رشته چهار پردهای
fiberglass شیشه رشته مانند
suites رشته مسلسل اپارتمان
fibril رشته کوچک تارچه
competent شایسته دارای سر رشته
minor رشته فرعی کهاد
suite رشته مسلسل اپارتمان
mycelium رشته رشدکننده قارچ
aline دریک رشته قراردادن
campaigned یک رشته عملیات جنگی
continuum رشته مسلسل تسلسل
areodesy رشته مریخ شناسی
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
arcade رشته طاق یاطاقها
spaghetti خوراک رشته فرنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com