English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
null رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
Other Matches
ascii رشتهای از حروف ASCII که در ادامه کد ASCII صفر را به عنوان بیان کننده انتهای رشته دارا می باشند
dollar sign که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
fills حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready رشته رشته باصدای باریک
VidCap برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
fibrillation رشته رشته سازی
thread رشته رشته شدن
fiberize رشته رشته کردن
threads رشته رشته شدن
aggregate کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregates کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
Vxtreme قالب به کار رفته برای محل رشته ویدیویی در اینترنت
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
masks بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
mask بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
nil pointer اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
padding حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
vertical سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
terminator مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2-
sierra رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
scramblers وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scrambler وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
series رشته
threads رشته
filaments رشته
lines رشته
filament رشته
unifilar یک رشته
line رشته
ghaut رشته
tatter رشته رشته
yarn رشته
fibres رشته
branches رشته
arteries رشته
artery رشته
branch رشته
funicle رشته
strands رشته
filaria رشته
fibre رشته
trains رشته
yarns رشته
train رشته
fiber رشته
chain رشته
chains رشته
thread رشته
strand رشته
fields رشته
field رشته
suites رشته
fielded رشته
coneatenation رشته
string رشته
suite رشته
seriated رشته رشته
ranged رشته
sequences رشته
sequence رشته
trained رشته
range رشته
catena رشته
reeve رشته
ranges رشته
backwards جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
major رشته اصلی
majored رشته اصلی
string رشته خالی
finite series رشته کراندار
finespun نازک رشته
filiform رشته مانند
filament resistor مقاومت رشته
filum رشته لیفی
string رشته کردن
character string رشته کاراکتری
majoring رشته اصلی
ghat رشته سلسله
noodle رشته فرنگی
craftsman trade رشته فنی
train of thought رشته افکار
specialities رشته اختصاصی
optical fiber رشته اپتیکی
speciality رشته اختصاصی
copper strand رشته مسی
string variable متغیر رشته
main sequence رشته اصلی
spinnerete رشته ساز
symbol stringe رشته نمادی
symbolic string رشته علائم
macaroni رشته فرنگی
commentary رشته یادداشت
commentaries رشته یادداشت
null string رشته پوچ
yarn رشته طناب
barbicel رشته باریک پر
stup string رشته تنظیم
strobilation تشکیل رشته
sequence of events رشته حوادث
empty string رشته خالی
string handling بکارگیری رشته
spinneret رشته ساز
string length طول رشته
string manipulation دستکاری رشته
line رشته بند
alphabetic string رشته الفبائی
lines رشته بند
yarns رشته طناب
quartermasters سر رشته دار
nerve رشته عصبی
search string رشته جستجو
null string رشته تهی
bit stream رشته ذره یی
bit string رشته ذرهای
bit string رشته بیتی
nerves رشته عصبی
spaghetti رشته فرنگی
hot wire رشته حرارتی
quartermaster سر رشته دار
the province of science رشته علوم
solid wire سیم تک رشته
the province of science رشته علمی
hot-wiring رشته حرارتی
hot-wires رشته حرارتی
hot-wired رشته حرارتی
hot-wire رشته حرارتی
character string رشته دخشهای
area رشته [دانشی]
system سلسله رشته
system رشته دستگاه
disciplining رشته علمی
disciplines رشته علمی
discipline رشته علمی
pasta رشته فرنگی
train رشته سلسله
train یک رشته موج
trained رشته سلسله
systems سلسله رشته
systems رشته دستگاه
range رشته کوه
specialty رشته اختصاصی
branch رشته [دانشی]
division رشته [دانشی]
branch شعبه رشته
branch رشته ساقه
branches شعبه رشته
branches رشته ساقه
heaters رشته گرمساز
rank قطار رشته
ranked قطار رشته
heater رشته گرمساز
ranks قطار رشته
field رشته [دانشی]
trained یک رشته موج
ranged رشته کوه
fibre رشته علفی
guinea worm کرم رشته
trains یک رشته موج
ridge رشته تپه
lighting filament رشته ملتهب
ridges رشته تپه
sequences رشته ترتیب
computing رشته کامپیوتر
sequence رشته ترتیب
trains رشته سلسله
hair worm کرم رشته
tract رد بپا رشته
vermicelli رشته فرنگی
tracts رد بپا رشته
ranges رشته کوه
incandescent filament رشته ملتهب
fibres رشته علفی
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
minor رشته فرعی کهاد
competent شایسته دارای سر رشته
fiberglass شیشه رشته مانند
areodesy رشته مریخ شناسی
laid up in bed پیشه ویژه رشته
The bonds of friendship (affection). رشته دوستی والفت
aline دریک رشته قراردادن
mycelium رشته رشدکننده قارچ
suites رشته مسلسل اپارتمان
heater current جریان رشته گرمساز
heater voltage ولتاژ رشته گرمساز
heater cathode کاتد با رشته گرمساز
suite رشته مسلسل اپارتمان
terrachord یک رشته چهار پردهای
What is your branch of study? رشته تحصیلیتان چیست ؟
string processing languages زبانهای پردازش رشته
spaghetti خوراک رشته فرنگی
campaign یک رشته عملیات جنگی
arcade رشته طاق یاطاقها
string برچسب مشخصات یک رشته
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
ligature شریان بندی رشته
flight یک رشته پلکان سلسله
continuum رشته مسلسل تسلسل
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com