English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
release sinker رها کننده مین شناور
Search result with all words
control buoy بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
Other Matches
floating base ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
icebergs کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats شناور شدن شناور بودن
float شناور شدن شناور بودن
iceberg کوه یخ شناور توده یخ شناور
floated شناور شدن شناور بودن
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
float bridge پل شناور
ballcocks شناور
ballcock شناور
free swimming شناور
buoyant شناور
pack ice یخ شناور
pontoon پل شناور
floating fundation پی شناور
pontoons پل شناور
nectonic شناور
afloat شناور
floating bridge پل شناور
on the float شناور
float شناور
flying bridge پل شناور
drift ice یخ شناور
above water <adj.> شناور
vessels شناور
floating شناور
floats شناور
bouyant foundation پی شناور
floaty شناور
vessel شناور
floated شناور
pontoons اسکله شناور
immersion thermometer دماسنج شناور
pontoons طراده شناور
pontoon طراده شناور
oil slick نفت شناور
zooplankton جانوران شناور
phytoplankton گیاهان شناور
plunger piston پیستون شناور
plunge valve سوپاپ شناور
pontoon اسکله شناور
icebergs توده یخ شناور
bouyancy pump پمپ شناور
bouyant foundation پایه شناور
iceberg توده یخ شناور
float شناور شدن
adrift شناور مهارشده
floats شناور بودن
float شناور بودن
floated شناور شدن
floated شناور بودن
ice field یخزار یخ شناور
carburetor float شناور کاربراتور
swims شناور شدن
nekton جانور شناور
swim شناور شدن
natatores مرغان شناور
waft شناور ساختن
wafted شناور ساختن
oil slicks نفت شناور
wafting شناور ساختن
wafts شناور ساختن
floats شناور شدن
pontoon bridge پل شناور قایقی
float guage اشل شناور
submersible pump پمپ شناور
levitative شناور در هوا
submergible pump پمپ شناور
booms دستگاه شناور
booming دستگاه شناور
boomed دستگاه شناور
boom دستگاه شناور
float into position شناور شدن
float test ازمون شناور
floating dock حوض شناور
floating charactep دخشه شناور
floating audress نشانی شناور
floating aquatics ابزیان شناور
floater جسم شناور
float well چاه شناور
float valve دریچه شناور
life bouy رهنمای شناور
dipped electrode الکترود شناور
fluxed electrode الکترود شناور
drifting mine مین شناور
barge تراده شناور
barged تراده شناور
bays پل رابط در پل شناور
baying پل رابط در پل شناور
bayed پل رابط در پل شناور
bay پل رابط در پل شناور
barges تراده شناور
immersion heaters اب گرم کن شناور
immersion heater اب گرم کن شناور
dipping enamel لعاب شناور
dipping varnish لاک شناور
floe تخته یخ شناور
plunger پیستون شناور
plungers پیستون شناور
lifebuoy گوی شناور
lifebuoys گوی شناور
floating grid شبکه شناور
floating gyro ژایرو شناور
buoying راهنمای شناور در اب
buoy رهنمای شناور
buoying شناور ساختن
buoy جسم شناور
buoy شناور ساختن
buoy راهنمای شناور در اب
buoyed رهنمای شناور
buoying جسم شناور
buoyed جسم شناور
buoyed شناور ساختن
buoyed راهنمای شناور در اب
buoying رهنمای شناور
buoys رهنمای شناور
buoys جسم شناور
buoys شناور ساختن
vessels یگان شناور
floating point با ممیز شناور
floating mine مین شناور
antisurface ضد ناوهای شناور
vessel یگان شناور
floating point ممیز شناور
buoys راهنمای شناور در اب
plungers شناور کاربوراتور غوطه ور
drift fishing ماهیگیری از قایق شناور
power driven vessel یگان شناور موتوری
consolidated pack ice مجموعه یخهای شناور
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
plunge battery باتری با الکترد شناور
floats روی اب نگهداشتن شناور
plunger شناور کاربوراتور غوطه ور
watching mine مین شناور در سطح اب
floating point rutine روال ممیز شناور
short scope buoy بویه شناور قائم
snagline mine مین با شاخک شناور
floating point representation نمایش با ممیز شناور
floating point constant ثابت ممیز شناور
floating point arithmetic حساب ممیز شناور
floating base پایگاه شناور دریایی
wrecks شناور غرق شده
natant شناور یامتحرک دراب
wrecking شناور غرق شده
wreck شناور غرق شده
floating drydock حوضچه شناور خشک
floating exchange rate نرخ شناور ارز
floating point number عدد با ممیز شناور
popping plug طعمه ماهیگیری شناور
rafts دسته الوار شناور بر اب
raft دسته الوار شناور بر اب
submersible غوطه ور شناور زیرابی
buoyant mine case جعبه مین شناور
floating point operation عملکردبا ممیز شناور
floating point operation عملیات ممیز شناور
floating point ممیز شناور [ریاضی]
light buoy راهنمای شناور چراغدار
back float شناور شدن روی اب
floated روی اب نگهداشتن شناور
popper طعمه شناور ماهیگیری
bottom mine مین شناور عمقی
poppers طعمه شناور ماهیگیری
float روی اب نگهداشتن شناور
immerses غوطه ور کردن شناور نمودن
immersing غوطه ور کردن شناور نمودن
hovers پلکیدن شناور واویزان بودن
chess سطح شیب دار پل شناور
immersed غوطه ور کردن شناور نمودن
immerse غوطه ور کردن شناور نمودن
floating island جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
drifts جسم شناور برف باداورده
floating point notation نشان گذاری با ممیز شناور
deadman's float شناور بودن با دستهای باز
wafter چیز شناور بر روی هوایا اب
hover پلکیدن شناور واویزان بودن
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
wreck vessel شناور کشتی غرق شده
floated شناور ساختن روی اب ایستادن
drift جسم شناور برف باداورده
bouquet mine نوعی مین شناور خوشهای
drifted جسم شناور برف باداورده
center of buoyancy مرکزتعادل اتصال وسایل شناور
float شناور ساختن روی اب ایستادن
drifting جسم شناور برف باداورده
hovered پلکیدن شناور واویزان بودن
lily pad برگ شناور زنبق ابی
floating point number اعداد ممیز شناور [ریاضی]
buoyage تنطیم محل راهنماهای شناور
floats شناور ساختن روی اب ایستادن
spur shore دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
floated شناور ساختن در هوا معلق بودن
floats شناور ساختن در هوا معلق بودن
float شناور ساختن در هوا معلق بودن
float جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
floated جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
phytoplankton زندگی گیاهان شناور بر سطح دریا
zooplankton جانور ریز شناور برسطح دریا
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com