English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English Persian
incidentals رویداهای جزئی
Other Matches
the occurrences of the day رویداهای یا وقایع روز
retail bin انبار اقلام جزئی یا اماد جزئی
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
haxamerous شش جزئی
snatched جزئی
snatches جزئی
snatching جزئی
parcel جزئی از یک کل
paultry جزئی
picayubnish جزئی
partial جزئی
picayune جزئی
parcels جزئی از یک کل
nominal جزئی
rush جزئی
rushed جزئی
hexamerous شش جزئی
sexpartite شش جزئی
inappreciable جزئی
duple دو جزئی
corpuscular جزئی
adaphorous جزئی
petty جزئی
retail جزئی
negligible جزئی
paltry جزئی
smallest جزئی کم
smaller جزئی کم
small جزئی کم
rushing جزئی
snatchy جزئی
remotest جزئی کم
peppercorn جزئی
trifling جزئی
fiddling جزئی
piddling جزئی
remote جزئی کم
portions جزئی
remote جزئی
remotest جزئی
portion جزئی
remoter جزئی کم
remoter جزئی
two limbed دو جزئی
A part of the whole . جزئی از کل
indifferent جزئی
triparite سه جزئی
minute جزئی
potties جزئی
potty جزئی
snatch جزئی
peddling جزئی
imperceptible جزئی
peppercorns جزئی
inconsiderable جزئی
ternal سه جزئی
multipartite چند جزئی
glim درک جزئی
minus cule ریز جزئی
negligibly بطور جزئی
heptamerous هفت جزئی
minor elements عناصر جزئی
a minor incident یک حادثه جزئی
insignificantly بطور جزئی
it is immaterial جزئی است
nugae نکات جزئی
light laod بار جزئی
lobed چند جزئی
incomplete breakdown شکست جزئی
minor constituent عنصر جزئی
minuitae نکات جزئی
opuscule اثر جزئی
partial order ترتیب جزئی
partial plan برنامه جزئی
partial pressure فشار جزئی
particular average خسارات جزئی
particular average خسارت جزئی
pettily بطور جزئی
drop in the bucket <idiom> مقداری جزئی
tertramerous چهار جزئی
retail bin انبار جزئی
retail dealer جزئی فروش
partial loss زیان جزئی
partial function تابع جزئی
parial derivative مشتق جزئی
partial adjustment تطابق جزئی
wholly or in part جزئی یا کلی
trivialism چیز جزئی
partial eqilibrium تعادل جزئی
partial adjustment تعدیل جزئی
partial competition رقابت جزئی
quinquepartite پنج جزئی
partial correctness صحت جزئی
partial correlation همبستگی جزئی
partial fraction کسر جزئی
septempartite هفت جزئی
skirmish جنگ جزئی
pittance مبلغ جزئی
little ناچیز جزئی
inconspicuous جزئی غیرمحسوس
gewgaw چیز جزئی
incidental جزئی ضمنی
retail جزئی فروشی
fractionally بطور جزئی
gewgaws چیز جزئی
clause جزئی از جمله
clauses جزئی از جمله
nuance فرق جزئی
detail جزئی از اثر
detailing جزئی از اثر
partial مغرض جزئی
shading اختلاف جزئی
quadripartite چهار جزئی
nuances فرق جزئی
immaterial معنوی جزئی
fractionary جزئی خرد
fractional damage خسارت جزئی
skirmishes جنگ جزئی
pair هرچیز دو جزئی
flesh wound زخم جزئی
fewtrils چیز جزئی
extrinsic جزئی ضمیمه
nip چیزی جزئی
nips چیزی جزئی
excursus بحث جزئی
dodecamerous دوازده جزئی
nipped چیزی جزئی
pulls برتری جزئی و مختصر
budged تکان جزئی خوردن
shade of meaning اختلاف جزئی در معنی
budges تکان جزئی خوردن
budging تکان جزئی خوردن
Order theory ترتیب جزئی [ریاضی]
retail trade معامله بصورت جزئی
pull برتری جزئی و مختصر
partial sum حاصل جمع جزئی
A fundamental (slight) difference. اختلاف اساسی ( جزئی )
slight cold سرما خوردگی کم یا جزئی
to p an element to a word جزئی از سر واژهای دراوردن
(not) know the first thing about something <idiom> اطلاعات جزئی داشتن
budge تکان جزئی خوردن
partial equilibrium analysis تحلیل تعادل جزئی
light damage خسارت جزئی یا سبک
retail بصورت جزئی فروختن
partial reduction coefficient ضریب تقلیل جزئی
inappreciative غیر محسوس جزئی
par tial eclipse کسوف یا خسوف جزئی
light load test ازمایش بار جزئی
henpeck کوشش درمداخلات جزئی
giblet خرده ریز جزئی
free of particular average معاف از خسارات جزئی
partial differential equation معادلات دیفرانسیل جزئی
hinted چیز خیلی جزئی
hints چیز خیلی جزئی
partial enhancement factor ضریب تشدید جزئی
hint چیز خیلی جزئی
partial carry رقم تقلی جزئی
to i. on particulars به چیزهای جزئی اهمیت دادن
iridectomy بریدن یا در اوردن جزئی ازعنبیه
light transition loss تلف عبوری بار جزئی
compounded چند جزئی جسم مرکب
crawling peg تغییرات جزئی در نرخ ارز
shadings اختلاف جزئی سایه رنگ
compound چند جزئی جسم مرکب
flyspeck چیز جزئی وبی اهمیت
shade اختلاف جزئی سایه رنگ
compounds چند جزئی جسم مرکب
shades اختلاف جزئی سایه رنگ
commutator riple تغییرات جزئی ناشی از یکسوکردن جریان
to plume oneself on something برای چیز جزئی یا عاریه بالیدن
tromometer الت سنجش زمین لرزههای جزئی
nugacity چیز جزئی یغا بیهوده بیهودگی
elements رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
element رکن اساس جزئی از یک قسمت یایکان
de minimis exception به خاطر جزئی بودن استثنا به حساب آمدن
de minimis خیلی جزئی [که به حساب شمرده شود] [قانون]
fussily ازروی بیقراری با اهمیت دادن بچیزهای جزئی
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
drop a hint <idiom> فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
coarse sight زاویه یاب مخصوص تنظیمات جزئی ودقیق
adjustment تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
adjustments تغییر جزئی در چیزی تا بهتر کار کند
stocker اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
systematic theology بخشی از علوم الهی که مذاهب مختلفه را جزئی ازیک حقیقت کل میداند
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
not stage مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
gestalt تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
the incidents of a journey رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
partial pressure [فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
fibbing دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fib دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fibbed دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
fibs دروغ در چیز جزئی دروغ گفتن
picker دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
pentamerous پنج جزئی پنج تایی
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com