English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
scrap heap policy رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
Other Matches
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
oblique perspective پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
chevalglass اینه تمام قدی که دردرون پایه خودمتحرک باشد
Does it have to be today (of all days)? این حالا باید امروز باشد [از تمام روزها] ؟
isochronous network شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
MIDI setup map فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
done with <idiom> تمام کردن استفاده از چیزی
the past چیزی که در گذشته پیش آمد و تمام شد
sited محلی که پایه چیزی باشد
site محلی که پایه چیزی باشد
thumbnails هر چیزی که باندازه ناخن باشد
sites محلی که پایه چیزی باشد
thumbnail هر چیزی که باندازه ناخن باشد
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
raee show نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
crutches هر عضویا چیزی که کمک ونگهدارچیزی باشد
dag قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
contents محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
crutch هر عضویا چیزی که کمک ونگهدارچیزی باشد
fiefdoms هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
fiefdom هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد
to feel like something احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
ingrowth رشد ازدرون چیزی که درتوی چیزدیگری روییده یا فرورفته باشد
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
hereditaments هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
exception چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
discard دورانداختن
throw off دورانداختن
cast-offs دورانداختن
discarded دورانداختن
discards دورانداختن
discarding دورانداختن
rejcet دورانداختن
cast-off دورانداختن
scraps دورانداختن
to cast aside دورانداختن
to throw away دورانداختن
scrapping دورانداختن
to cast off دورانداختن
deep-six <idiom> دورانداختن
scrap دورانداختن
scrapped دورانداختن
CD quality چیزی که میتواند کیفیت ضبط مشابه با دیسک فشرده داشته باشد
apomict کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
to suggest it is appropriate to do so [matter] پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
scrapping اوراق دورانداختن
scrap اوراق دورانداختن
scrapped اوراق دورانداختن
to throw out دورانداختن ردکردن
scraps اوراق دورانداختن
commodity چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
pocket piece سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
off print چاپ دوم باره چیزی که ازمجله یا نگارشهای دیگری گرفته شده باشد
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
hybrid چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
implicit function معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
terminates تمام شدن تمام کردن
terminated تمام شدن تمام کردن
terminate تمام شدن تمام کردن
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
outsides رویه
mTtiers رویه
metiers رویه
metier رویه
immethodical بی رویه
surfaced رویه
tenor رویه
surface رویه
policies رویه
tactics رویه
policy رویه
practice رویه
procedure رویه
insteps رویه
instep رویه
upper رویه
uppers رویه
tenors رویه
encrustations رویه
praxis رویه
facets رویه
facings رویه
irregular بی رویه
encrustation رویه
upper crust رویه
outside رویه
facet رویه
comportment رویه
water surface رویه اب
facing رویه
surfaces رویه
vamp رویه
ism رویه
these t. were not رویه
covers رویه لفاف
cant رویه اریب
card face رویه کارت
top milk رویه شیر
precedent رویه قضایی
surface-to-air رویه به هوا
triacontahedral سی رویه سی طرفی
control procedure رویه کنترل
code page رویه رمز
coverings رویه لفاف
cross section رویه برش
single sided disk دیسک یک رویه
cover رویه لفاف
encrustation رویه بندی
encrustations رویه بندی
lines حدود رویه
dummy module رویه ساختگی
exfoliation رویه سابی
precedents رویه قضایی
smooth surface رویه صاف
rubbed surface رویه صاف
ostrich policy رویه کبک
pentahedral پنج رویه
pillow case رویه بالش
planimeter رویه پیما
road surface رویه راه
recursive procedure رویه بازگشتی
recovery procedure رویه ترمیمی
pure procedure رویه جامع
scheme of life رویه زندگی
the policy of the government رویه دولت
facet theory نظریه رویه ها
finishing coat اندود رویه
flippy فلاپی دو رویه
impolicy رویه غلط
line حدود رویه
top رویه عالی
hard soil رویه محکم
rough surface رویه زبر
in stream procedure رویه با مسیل
ism اعتقاد رویه
judicial precedent رویه قضایی
procedure declaration اعلان رویه
procedure oriented رویه گرا
system قاعده رویه
surface رویه فاهر
surfaced رویه دادن
surfaces رویه دادن
surfaces رویه فاهر
scheme ترتیب رویه
tacks پونز رویه
schemed ترتیب رویه
schemes ترتیب رویه
tack پونز رویه
sandal کفش بی رویه
sandals کفش بی رویه
tacking پونز رویه
tacked پونز رویه
surface رویه دادن
systems قاعده رویه
plane رویه هموار
planing رویه هموار
planed رویه هموار
practice رویه پیشه
surfaced رویه فاهر
planes رویه هموار
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
slope weir شادروان با رویه شیبدار
low key posture رویه محافظه کارانه
surface treatment عملیات سطح رویه
revamped دوباره رویه انداختن
bristle رویه تجاوزکارانه داشتن
input output procedure رویه ورودی- خروجی
impolitic مخالف رویه صحیح
procedure رویه طریقه فرایند
slope weir بندسرریز با رویه شیبدار
binder course قشر زیرین رویه
bristled رویه تجاوزکارانه داشتن
procedure oriented language زبان رویه گرا
to explain oneself رویه یاقصدخودراشرح دادن
revamping دوباره رویه انداختن
revamps دوباره رویه انداختن
revamp دوباره رویه انداختن
irregular act عمل خلاف رویه
international practice رویه بین المللی
new departure اغاز رویه تازه
overgrown دارای رشد بی رویه
to change the tack تغییر رویه دادن
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
altar-stone [سنگ رویه فوقانی محراب]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com