Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
choke ring
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
Other Matches
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
recoilless rifle
تفنگ بدون عقب نشینی
negligent escape
فرار از زندان بدون اطلاع ورضایت مامور محافظش
gunner's rule
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
plain sailing
پیشرفت بدون مانع
free throw
پاس بدون مانع
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
rifle
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
protection
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
lam
فرار کردن گریختن فرار
lamming
فرار کردن گریختن فرار
lams
فرار کردن گریختن فرار
hedgehog
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
hedgehogs
مانع جوجه تیغی شکل نوعی جنگ افزارضد زیردریایی یا مانع ضدزیردریایی
backpedal
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
withdrawal
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
packing ring
رینگ
compression ring
رینگ
deserting
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
desert
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserts
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
slip ring
اسلیپ رینگ
oil seal ring
رینگ روغن
base ring
رینگ پایه
oil retaining ring
رینگ روغن
boxing ring
رینگ بوکس
ring
رینگ بوکس
corner
گوشههای رینگ
brake collar
رینگ ترمز
corners
گوشههای رینگ
ring spanner
اچار رینگ
cornering
گوشههای رینگ
piston ring
رینگ پیستون
support roller
رینگ وطوقه دوار
rope
طناب رینگ بوکس
roped
طناب رینگ بوکس
ornamental wheel ring
رینگ چرخ تزئینی
Lantern ring
رینگ مشبک یا پنجره ای
race ring
رینگ و پایه مسلسل
ropes
طناب رینگ بوکس
skate mount
رینگ و پایه مسلسل
flattens
نقش رینگ کردن
oil control ring
رینگ کنترل روغن
flatten
نقش رینگ کردن
brake shoe ring
رینگ کفشک ترمز
brake piston cup
رینگ پیستون ترمز
racer
رینگ لغزنده برجک توپ
racers
رینگ لغزنده برجک توپ
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
ringside
در کنارتشک کشتی یا رینگ مشت بازی
put away
ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
attendance of a doctor
حضور پزشک روی رینگ بوکس
canvas
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
canvases
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
neutral corner
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
dam
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dammed
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
damming
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
dams
سد ساختن مانع شدن یاایجاد مانع کردن محدود کردن
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
aprons
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
ocant altitude
ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
obstructor
وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
jetevator
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
wake
شب نشینی
waked
شب نشینی
settling
ته نشینی
sedimentary
ته نشینی
recoils
پی نشینی
wakes
شب نشینی
sedinentation
ته نشینی
subsidence
ته نشینی
soiree
شب نشینی
recoiling
پی نشینی
deposits
ته نشینی
soirees
شب نشینی
recoil
پی نشینی
recoiled
پی نشینی
sedimentation
ته نشینی
deposit
ته نشینی
retrocedence
پس نشینی
soirTes
شب نشینی
adsorption
رو نشینی
precipitation
ته نشینی
sedimentation
ته نشینی
nightlife
شب نشینی
an eveing party
شب نشینی
evening party
شب نشینی
illuviation
ته نشینی
race ring
رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
fallback
عقب نشینی
suburbia
حومه نشینی
recoil
عقب نشینی
recoiled
عقب نشینی
hypostatic
ناشی از ته نشینی
nomadism
کوچ نشینی
katabasis
عقب نشینی
urbanism
شهر نشینی
urbanization
شهر نشینی
recoils
عقب نشینی
break ground
عقب نشینی
settlement
ته نشینی مسکن
settlements
ته نشینی مسکن
line of retreat
خط عقب نشینی
recoiling
عقب نشینی
hutment
کلبه نشینی
retrocedence
عقب نشینی
solitariness
گوشه نشینی
seclusion
گوشه نشینی
sanctuaries
حق بست نشینی
electrostatic procipitation
ته نشینی الکترواستاتیک
cotenancy
هم اجاره نشینی
to burn the midnighoil
شب نشینی کردن
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
retreats
عقب نشینی
retreating
عقب نشینی
silting
رسوب ته نشینی
retrocession
عقب نشینی
ruralize
ده نشینی کردن
sanctuary
حق بست نشینی
eremitic life
گوشه نشینی
sedimentation pond
حوضچه ته نشینی
sequestered life
گوشه نشینی
reclvsion
گوشه نشینی
recesses
عقب نشینی
recess
عقب نشینی
eremitism
گوشه نشینی
retreated
عقب نشینی
retreat
عقب نشینی
tenantry
اجاره نشینی
scuttling
عقب نشینی روزنه
blowback
عقب نشینی خودکار
blowback
ضربه عقب نشینی
to beat a retreat
عقب نشینی کردن
setback
فشار عقب نشینی
short recoil
عقب نشینی کوتاه
to beat a retreat
کوس عقب نشینی
to fall back
عقب نشینی کردن
to give ground
عقب نشینی کردن
to sound the retreat
شیپورعقب نشینی زدن
to lose ground
عقب نشینی کردن
sedimentation analysis
تجزیه بروش ته نشینی
pull away
عقب نشینی کردن
backblast
موج عقب نشینی
backblast
شعله عقب نشینی
give ground
<idiom>
عقب نشینی کردن
drop back
<idiom>
عقب نشینی کردن
colonial
معماری کوچ نشینی
scuttled
عقب نشینی روزنه
retreat
عقب نشینی کردن
retirement
عقب نشینی اختیاری
sinks
ته نشینی حفره یاگودال
subornation
زیر پا نشینی اغواء
sink
ته نشینی حفره یاگودال
urbanistic
وابسته بشهر نشینی
recoil mechanism
مکانیسم عقب نشینی
retreating
عقب نشینی کردن
rocket propulsion
فشارعقب نشینی موشک
scuttle
عقب نشینی روزنه
back pressure
فشار عقب نشینی
To retreat. To withdraw.
عقب نشینی کردن
retreats
عقب نشینی کردن
urbanist
وابسته بشهر نشینی
companionship
مصاحبت پهلو نشینی
recoil mechanism
دستگاه عقب نشینی
scuttles
عقب نشینی روزنه
long recoil
عقب نشینی طولانی
retreated
عقب نشینی کردن
forced withrawal
عقب نشینی اجباری
ebb current
عقب نشینی اب دریا
setbacks
فشار عقب نشینی
withdraw
عقب نشینی کردن
withdraws
عقب نشینی کردن
a white collar job
کار پشت میز نشینی
recoil system
سیستم عقب نشینی توپ
insula
دستگاه عمارت اجاره نشینی
breakdowns
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdown
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
obmutescence
خاموش نشینی سکوت عمدی
recoil
عقب نشینی کردن توپ
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
recoiled
عقب نشینی کردن توپ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com