Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
critical angle
زاویه بحرانی
Search result with all words
critical angle of attack
زاویه حمله بحرانی
Other Matches
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
graduated circle of an alidade
دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
longitudinal dihedral
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
declination
زاویه انحراف زاویه میل
angle of rotation
زاویه دوران زاویه چرخش
loss angle
زاویه تلف زاویه تلفات
entering angle
زاویه ورودی زاویه دخول
angle of repose
زاویه تعادل زاویه ارامش
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
angle offset method
روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle
زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
critical
بحرانی
critical limit
حد بحرانی
marginal
بحرانی
acute
بحرانی
climacteric
بحرانی
decretory
بحرانی
decretive
بحرانی
critical isotherm
هم دمای بحرانی
juncture
موقع بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی
critical heat flux
شارحرارتی بحرانی
critical region
منطقه بحرانی
critical mass
جرم بحرانی
critical magnitude
اندازه بحرانی
critical height
ارتفاع بحرانی
critical height
بلندی بحرانی
critical valve
مقدار بحرانی
critical value
ارزش بحرانی
critical point
نقطه بحرانی
critical temperature
دمای بحرانی
critical period
دوره بحرانی
critical speed
سرعت بحرانی
critical resistance
مقاومت بحرانی
critical pressure
فشار بحرانی
critical damping
میرائی بحرانی
critical path
مسیر بحرانی
acritical
غیر بحرانی
critical frequency
فرکانس بحرانی
critical pollution
الودگی بحرانی
critical activity
فعالیت بحرانی
critical damping
خفیدگی بحرانی
critical current
شدت بحرانی
critical coupling
تزویج بحرانی
critical altitude
ارتفاع بحرانی
critical amplification
تقویت بحرانی
critical assembly
ترتیب بحرانی
critical area
ناحیه بحرانی
critical
حیاتی بحرانی
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
critical region
ناحیه بحرانی
critical point
نقطه بحرانی
critical flow
جریان بحرانی
critical depth
عمق بحرانی
exigent
فشاراور بحرانی
critical density
چگالی بحرانی
razor edge
موقعیت بحرانی
nicks
موقع بحرانی
nicking
موقع بحرانی
cretical flow
جریان بحرانی
nicked
موقع بحرانی
nick
موقع بحرانی
critcal fore pressure
فشار حد خلاء بحرانی
critical path method
روش مسیر بحرانی
cpm
روش مسیر بحرانی
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
thermal critical point
نقطه ی بحرانی حرارتی
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
critical molecular mass
جرم مولکولی بحرانی
critical date
مدت زمان بحرانی
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
critical closing speed
سرعت بحرانی پایین
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical grid current
شدت بحرانی شبکه
critical resistance
مقدار مقاومت بحرانی
critical backing pressure
فشار حد خلاء بحرانی
critical wave legth
طول موج بحرانی
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
critically
بطور بحرانی یا وخیم
flood stage
تراز بحرانی طغیان
supercritical fluid chromatography
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
epitasis
دوره بحرانی وشدت مرض
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
to recover from something
جبران کردن
[مثال از بحرانی]
to recover from something
ترمیم شدن
[مثال از بحرانی]
to recover from something
به حالت اول درآمدن
[مثال از بحرانی]
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
s.f.c
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
Every crisis should be viewed
[seen]
as an opportunity.
هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
apogee
زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle
زاویه راسی هدف زاویه راسی
to turn the corner
<idiom>
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
supercritical fluid chromatography/mass
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
s.f.c/m.s
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
angle of arrival
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
grid magnatic angle
زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
angle of traverse
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
zero hour
لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
isogonic line
خط هم زاویه
corner
زاویه
cornering
زاویه
corners
زاویه
canton
زاویه
cantons
زاویه
angle of attack
زاویه تک
angle t
زاویه تی
angle
زاویه
angles
زاویه
localities
زاویه
pike
زاویه
locality
زاویه
internal angle
زاویه ی داخلی
electrical angle
زاویه الکتریکی
angulation
زاویه داری
loss angle
زاویه اتلاف
rake angle
زاویه شیب
bearing angle
زاویه حامل
bearing angle
زاویه یاطاقان
bending angle
زاویه خمش
insulation power factor
زاویه ی تلفات
blade angle
زاویه تیغه
incidence angle
زاویه تابش
dehedral angle
زاویه دو وجهی
front rake
زاویه شیب
back rake angle
زاویه شیب
bearing
زاویه حامل
arris
زاویه خارجی
lip angle
زاویه مخروطی
diffraction angle
زاویه پراش
loss angle
زاویه گمگشت
drift angle
زاویه سوق
axial rake angle
زاویه محوری
lead angle
زاویه سبقت
entering angle
زاویه ورود
azimuth angle
زاویه گرا
dependum angle
زاویه ته دنده
launching angle
زاویه پرتاب
landing angle
زاویه فرود
angulator
زاویه سنج
bond angle
زاویه پیوند
in defilade
در زاویه بیروح
bragg angle
زاویه براگ
dead zone
زاویه بیروح
goniometer
زاویه سنج
fusion angle
زاویه فوزیون
cutting angle
زاویه برش
flap angle
زاویه فلپ
dead group
زاویه بیروح
f.angte
زاویه وجهیه
declination
زاویه انحراف
facial angle
زاویه چهره
goniometer
زاویه یاب
critical angle of attack
زاویه حمله
dead area
زاویه بیروح
goniameter
زاویه سنج
contact angle
زاویه تماس
impedance angle
زاویه فازی
hour angle
زاویه ساعتی
helix angle
زاویه مارپیچ
center spuare
زاویه تمرکز
head stone
سنگ زاویه
deflection angle
زاویه انحراف
clearance angle
زاویه ازاد
deflection angle
زاویه خمش
clinometer
زاویه یاب
clinometer
زاویه سنج
defilade
زاویه بیروح
coign
سنگ زاویه
goniometry
زاویه یابی
goniometry
زاویه سنجی
facial angle
زاویه دیدfascia
angularity
زاویه داری
angle of convergence
زاویه انحراف
soild angle
زاویه فضایی
solid angle
زاویه فضایی
spherical angle
زاویه مرکزی
splays
زاویه تاشو پخ
splays
زاویه بازشو
splaying
زاویه تاشو پخ
splaying
زاویه بازشو
splayed
زاویه تاشو پخ
splayed
زاویه بازشو
splay
زاویه تاشو پخ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com