Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (6 milliseconds)
English
Persian
critical
بحرانی
critical
انتقادی
critical
وخیم نکوهشی
critical
منتقدانه
critical
شاخص
critical
حساس
critical
مهم
critical
حیاتی بحرانی
critical
وخیم
critical
خطرناک
critical
وخیم انتقادی قابل تامل
critical
واقع درمرحله انتقال
Other Matches
self critical
انتقاد کننده از خود
critical value
ارزش بحرانی
critical period
دوره بحرانی
critical period
دوره شاخص
critical point
نقطه بحرانی
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical point
نقطه فرود در پرش با اسکی
critical pollution
الودگی بحرانی
critical position
پوزیسیون حساس
critical pressure
فشار بحرانی
critical path
مسیربحرانی
critical materials
تجهیزات مهم
critical materials
اقلام حیاتی و مهم
critical isotherm
هم دمای بحرانی
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
critical item
اماد حساس
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
critical limit
حد بحرانی
critical magnitude
اندازه بحرانی
critical mass
توده مهم
critical mass
توده حساس
critical mass
جرم بحرانی
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
critical values
مقادیر شاخص
critical valve
مقدار بحرانی
critical velocity
سرعت بحرانی
mission critical
برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical point
نقطه بحرانی
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
critical ratio
بهر شاخص
critical region
ناحیه بحرانی
critical region
منطقه بحرانی
critical region
ناحیه شاخص
critical resistance
مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance
مقاومت بحرانی
critical speed
سرعت بحرانی
critical temperature
دمای بحرانی
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
critical intelligence
اطلاعات مهم
critical coupling
تزویج بحرانی
critical assembly
ترتیب بحرانی
critical frequency
فرکانس مرزی
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical flow
جریان بحرانی
critical facility
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical facility
تاسیسات حساس
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical depth
عمق بحرانی
critical density
چگالی بحرانی
critical date
مدت زمان بحرانی
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
critical damping
میرائی بحرانی
critical damping
میرائی اپریودیک
critical damping
خفیدگی بحرانی
critical current
شدت بحرانی
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical area
ناحیه بحرانی
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical path
مسیر بحرانی
critical height
بلندی بحرانی
critical height
ارتفاع بحرانی
critical activity
فعالیت بحرانی
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
critical altitude
ارتفاع بحرانی
critical amplification
تقویت بحرانی
critical frequency
فرکانس بحرانی
critical angle
زاویه بحرانی
critical wave legth
طول موج بحرانی
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack
زاویه حمله بحرانی
critical backing pressure
فشار حد خلاء بحرانی
thermal critical point
نقطه ی بحرانی حرارتی
thermal critical point
نقطه توقف
critical closing speed
سرعت بحرانی پایین
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical voltage parabola
شلجمی مقدار ولت قطع
thermal critical point
نقطه تبدیل حرارتی
critical angle of attack
زاویه حمله
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical molecular mass
جرم مولکولی بحرانی
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical grid current
شدت بحرانی شبکه
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical heat flux
چگالی جریان شبکه
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical heat flux
شارحرارتی بحرانی
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
critical path method
سی پی ام
critical path method
روش مسیر بحرانی
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
Things are coming to a critical juncture .
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...