Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 75 (5 milliseconds)
English	Persian
hard	زمخت
harder	زمخت
hardest	زمخت
churlish	زمخت
gross	زمخت
grossed	زمخت
grosser	زمخت
grosses	زمخت
grossest	زمخت
grossing	زمخت
rugged	زمخت
rude	زمخت
ruder	زمخت
rudest	زمخت
crude	زمخت
cruder	زمخت
crudest	زمخت
coarse	زمخت
coarser	زمخت
coarsest	زمخت
crass	زمخت
impolite	زمخت
clumsier	زمخت
clumsiest	زمخت
clumsy	زمخت
tough	زمخت
tougher	زمخت
toughest	زمخت
blowzed	زمخت
coarse fibred	زمخت
ill grained	زمخت
rudas	زمخت
blue [joke] <adj.>	زمخت [جوک]
Other Matches
coarsen	زمخت شدن زمخت کردن
coarsened	زمخت شدن زمخت کردن
coarsening	زمخت شدن زمخت کردن
coarsens	زمخت شدن زمخت کردن
stogy	کفش زمخت
stogie	کفش زمخت
toughest	زمخت بادوام
harsh	جنس زمخت
blowsy	خشن زمخت
blowzy	خشن زمخت
broad tuning	میزانسازی زمخت
heavyset	کلفت زمخت
trachyphonia	زمخت صدایی
roughest	زمخت ناهموار
tough	زمخت بادوام
raucous	زمخت ناهنجار
ungainly	زمخت و غیرجذاب
tougher	زمخت بادوام
roughest	زمخت کردن
rough	زمخت کردن
rough	زمخت ناهموار
incult	زمخت کشت نشده
drugget	پارچه پشمی زمخت
of a coarse fibre	درشت بافت زمخت
unflattering <adj.>	برخورنده [ناملایم] [زمخت]
clodhopper	کفشهای زمخت سنگین
grogram	نوعی پارچه زمخت
rough-hewn	طرح شده زمخت
clodhoppers	کفشهای زمخت سنگین
churl	ادم خشن و زمخت
rough hewn	طرح شده زمخت
gothicize	زمخت وبدون فرافت کردن
gruff	دارای ساختمان خشن و زمخت
scabble	زمخت وناصاف تهیه کردن
clownish	دارای رفتار زمخت وبدون اداب
an unlicked cub	جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
grosser	جمع کردن زمخت کردن
grossing	جمع کردن زمخت کردن
grosses	جمع کردن زمخت کردن
gross	جمع کردن زمخت کردن
grossest	جمع کردن زمخت کردن
grossed	جمع کردن زمخت کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com