English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
Other Matches
sequence control structure ساختار کنترل ترتیبی
loop control structure ساختار کنترل حلقه
if/then/else یک نوع ساختار کنترل شاخهای است که متغیر یا داده راازمایش میکند تا ببیند
transfers زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transferring زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
split انشعاب
divarication انشعاب
branches انشعاب
parallels انشعاب
parallelled انشعاب
parallelling انشعاب
connection انشعاب
service connections انشعاب
fork انشعاب
forking انشعاب
connexions انشعاب
service branch انشعاب
furcation انشعاب
embranchment انشعاب
signing intersection انشعاب
branch انشعاب
ramification انشعاب
junctions انشعاب
bifurcation انشعاب
divergences انشعاب
divergence انشعاب
junction انشعاب
parallel انشعاب
paralleled انشعاب
offshoot انشعاب
offshoots انشعاب
ramifications انشعاب
diverging انشعاب
paralleling انشعاب
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
diverge انشعاب یافتن
diverged انشعاب یافتن
multiple cable joint موف انشعاب
tributary شاخه انشعاب
diverges انشعاب یافتن
tributaries شاخه انشعاب
crotches جای انشعاب
multiple cable joint مفصل انشعاب
master service انشعاب اصلی
branch instruction دستورالعمل انشعاب
rosettes مقره انشعاب
condeitional branch انشعاب شرطی
rosette مقره انشعاب
dichotomies انشعاب به دو شعبه
branch address نشانی انشعاب
cold water supply انشعاب ابسرد
conditonal branching انشعاب شرطی
conditional branch انشعاب شرطی
case branch انشعاب شرطی
branch cutout فیوز انشعاب
cable jointing sleeve موف انشعاب
building connection انشعاب ساختمان
conduit box جعبه انشعاب
connection factor ضریب انشعاب
crotch نقطه انشعاب
dichotomy انشعاب به دو شعبه
crotches نقطه انشعاب
crotch جای انشعاب
service wire سیم انشعاب
leading in wire سیم انشعاب
drop wire سیم انشعاب
distribution box جعبه انشعاب
additional outlet انشعاب اختصاصی
branchpoint نقطه انشعاب
service entrance پست انشعاب
shoot جوانه زدن انشعاب
shoots جوانه زدن انشعاب
wood ray انشعاب اوندی چوب
extention alarm push جعبه انشعاب اژیر
rosette cutout مقره انشعاب فیوزدار
barrel switch کلید انشعاب اژیر
divergent انشعاب پذیر منشعب
bypass سبب انشعاب شدن
digitation انشعاب بشکل پنجه
bypassed سبب انشعاب شدن
bypasses سبب انشعاب شدن
bypassing سبب انشعاب شدن
take off divider مقسم انشعاب دهنده
unconditional branch انشعاب غیر شرطی
cable jointing sleeve مفصل انشعاب کابل
pbx تبادل انشعاب خصوصی
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
pressure taping انشعاب فشار سنجی
surroyal انشعاب شاخ گوزن چهارساله
crutches محل انشعاب بدن انسان
junction پیوندگاه [جای انشعاب چهارراه ]
secession تجزیه طلبی انشعاب حزبی
armlet انشعاب کوچک دریاشبیه خلیج
crutch محل انشعاب بدن انسان
triskelion شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
forking محل انشعاب چند شاخه شدن
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
fork محل انشعاب چند شاخه شدن
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
triskele شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
architecture ساختار
structures ساختار
structuring ساختار
structure ساختار
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
jumper سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
pabx Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
diamond structure ساختار الماس
shell structure ساختار لایهای
network structure ساختار شبکهای
network stracture ساختار شبکه
nested structure ساختار لانهای
file structure ساختار فایل
electronic structure ساختار الکترونی
factor structure ساختار عاملی
ring structure ساختار حلقهای
economic structure ساختار اقتصادی
decision structure ساختار تصمیم
pyramidal structure ساختار هرمی
structure factor عامل ساختار
structure [first order] ساختار [ریاضی]
control structure ساختار کنترلی
close packed structure ساختار تنگچین
structure chart نمودار ساختار
cellular structure ساختار شبکهای
tree structure ساختار درخت
relational structure ساختار رابطهای
nuclear structure ساختار هستهای
crystal structure ساختار بلور
crystalline structure ساختار بلوری
data structure ساختار داده ها
crane construction ساختار جرثقیل
fine structure ساختار فریف
structuring ساختار ساخت
fabric ساختار ساختمان
superstructure ساختار بالا
sequence structure ساختار ترتیبی
internal structure ساختار داخلی
institutional structure ساختار نهادی
structures ساختار ساخت
ingots structure ساختار شمش
superstructures ساختار بالا
block structure ساختار بلوکی
grain structure ساختار بلوری
inverted structure ساختار معکوس
kekule structure ساختار ککوله
structure ساختار ساخت
molecular structure ساختار مولکولی
loop structure ساختار حلقهای
selection structure ساختار گزینشی
band structure ساختار نواری
list structure ساختار لیست
atomic structure ساختار اتمی
helical structure ساختار مارپیچی
lewis structure ساختار لوویس
age structure ساختار سنی
linear structure ساختار خطی
work breakdown structure ساختار تفکیک کار
structuralist وابسته به ساختار گرایی
infrastructure ساختار یا سرویس ابتدایی
tertiary structure of protein ساختار سوم پروتئین
algebraic structure ساختار جبری [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com