Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English
Persian
computer manufacturer
سازنده کامپیوتر
Search result with all words
Dec
یک سازنده بزرگ سیستمهای مینی کامپیوتر
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
data general corporation
سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
digital equipment corporation
سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
Other Matches
pertubative
اشفته سازنده مضطرب سازنده
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remote
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
slaving
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
assembler
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
literate
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
slaves
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
load module
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaved
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
downward
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
downsize
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
interfacing
سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
processor
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
naive user
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
preprocessor
کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
output
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
outputs
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
layers
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
infra red link
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
number cruncher
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
computing
مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
special purpose computer
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
constituents
سازنده
constituent
سازنده
producers
سازنده
wright
سازنده
components
سازنده
component
سازنده
constructor
سازنده
concoctor
سازنده
builder
سازنده
producer
سازنده
manufacturers
سازنده
builders
سازنده
compositors
سازنده
maker
سازنده
compositor
سازنده
makers
سازنده
instrumentalist
سازنده
fomative
سازنده
instrumentalists
سازنده
fabricator
سازنده
manufacturer
سازنده
constructive
سازنده
fabricant
سازنده
applebus
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
sonneteer
سازنده غزل
incorporator
یکی سازنده
spoiler
فاسد سازنده
manufacturers' agent
نماینده سازنده
composers
سازنده مصنف
melodist
سازنده ملودی
lutist
سازنده عود
interceptive
جدا سازنده
factors
سازنده فاکتور
suppressor
موقوف سازنده
suppressive
موقوف سازنده
supersessive
لغو سازنده
manifestative
اشکار سازنده
subjugator
مطیع سازنده
irradiative
روشن سازنده
inveigler
گمراه سازنده
manufacturer's agent
نماینده سازنده
vitiator
تباه سازنده
components
جزء سازنده
factor
سازنده فاکتور
coordinative
متناسب سازنده
renovator
باز نو سازنده
refrigrative
خنک سازنده
refrigerative
خنک سازنده
fabricator
سازنده وسایل
dissipative
پراکنده سازنده
distractive
پریشان سازنده
qualificatory
محدود سازنده
purificative
پا سازنده تطهیری
procreator
موجد سازنده
elucidatory
روشن سازنده
presentive
مجسم سازنده
film developer
سازنده فیلم
dispossessor
بی بهره سازنده
qualifier
ملایم سازنده
qualifiers
ملایم سازنده
deific
خدا سازنده
depletive
تهی سازنده
component
جزء سازنده
composer
سازنده مصنف
separative
جدا سازنده
enslaver
بنده سازنده
lubricant
روان سازنده
alterative
دگرگون سازنده
builder
موسس سازنده
builders
موسس سازنده
ingredient
عنصر سازنده
lubricants
روان سازنده
restrictive
محدود سازنده
ingredients
عنصر سازنده
lubricate
روان سازنده
lubricated
روان سازنده
assurer
مطمئن سازنده
lubricates
روان سازنده
lubricating
روان سازنده
assuror
مطمئن سازنده
procreation
سازنده زایش
toyer
سازنده اسباب بازی
ceramist
سازنده فروف سفالین
ceramicist
سازنده فروف سفالین
compositions
نسبت اجزای سازنده
manufacturers
تولید کننده سازنده
elucidative
تفسیری روشن سازنده
procurer
فراهم سازنده جاکش
manufacturer
تولید کننده سازنده
producer advertising
تبلیغ توسط سازنده
purificatory
پاک سازنده تطهیری
diallist
سازنده ساعت افتابی
reflectional
بازتابنده منعکس سازنده
boiler maker
سازنده دیگ بخار
composition
نسبت اجزای سازنده
loathful
دافع بیرغبت سازنده
formative
ترکیب کننده سازنده
mitigatory
سبک سازنده مخفف
wright
کارگر سازنده نجار
boilermaker
سازنده دیگ بخار
indican
ماده سازنده نیل
ideologue
سازنده ایده ئولوژی
original equipment manufacturer
سازنده تجهیزات اصلی
paper stainer
سازنده کاغذهای دیواری
compositions
نسبت اجزاء سازنده
manufacturer's software
نرم افزار سازنده
composition
نسبت اجزاء سازنده
metrist
سازنده نظم وشعر
reflective
بازتابنده منعکس سازنده
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
detonating
محترق شونده منفجر سازنده
mitigative
سبک سازنده تخفیف دهنده
pictorial
تصویر نما مجسم سازنده
carver
قلم سنگ تراشی سازنده
perversive
گمراه کننده منحرف سازنده
assimilator
تحلیل برنده همانند سازنده
self discharging
ازاد سازنده نفس خود
pastoralist
سازنده شعرهای روستایی چوپان
humiliating
پست سازنده خفیف کننده
humiliatingly
پست سازنده خفیف کننده
unisys
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
producer
عمل اورنده سازنده باراورنده
producers
عمل اورنده سازنده باراورنده
illusive
گمراه کننده مشتبه سازنده
illusory
گمراه کننده مشتبه سازنده
honeywell
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
spoilsman
تباه کننده فاسد سازنده
wet cooper
سازنده چلیک برای مایعات
automonitor
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
primary memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
main store
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
control data corporation
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
dry cooper
سازنده چلیک برای خشکه بار
borland international
یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
flag waver
مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
processor
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
smokescreen
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
outriggers
اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
horner
سازنده شانههای شاخی کرنازن شاخ تراش
leukosis
زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
radio sheck
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
metencephalon
قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
free issue materials
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
remoter
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
bootstrap
مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
parbasis
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
doa
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
RPC
روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
stored program computer
کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده
particular lien
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
Random-access memory
رم کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
RAM
[random access memory]
رم کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
remote
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remotest
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com