Dictiornary-Farsi | سازگان بسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
closed system	سازگان بسته


Other Matches

ecosystem development	گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
systems	سازگان
system	سازگان
macrisystem	مه سازگان
dynamic system	سازگان پویا
cybernetic system	سازگان چمداشت
cybernetic system	سازگان چمداری
ecological system	بوم سازگان
nonliving system	سازگان بیجان
ecosystems	بوم سازگان
open system	سازگان باز
system analysis	تحلیل سازگان
biological system	سازگان زیستی
biosystem	سازگان زیستی
complex system	سازگان پیچیده
aboitic system	سازگان بیجان
ecosystem	بوم سازگان
agroecosystem	بوم سازگان کشاورزی
micro ecosystem	بوم سازگان خرد
terrestrian ecosystem	بوم سازگان زمین
climax ecosystem	بوم سازگان اوج
packet	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window	پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet	بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items	مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
agrosylvopastoral system	سیستم کشت و جنگل و مرتع سازگان کشت و چرا و جنگل
subclimax ecosystem	بوم سازگان زیر اوجی اکوسیستم زیر اوجی
crossed chaque	چک بسته
jellied	بسته
ice bound	یخ بسته
clotty	بسته
shutting	بسته
closed	بسته
imperforate	بسته
grumous	بسته
shuts	بسته
curdy	بسته
fardel	بسته
datagram	یچ بسته
crossed cheque	چک بسته
corked	بسته
solid	بسته
solids	بسته
parcel	بسته
packages	بسته
shook	بسته
packaged	بسته
parcels	بسته
packet	بسته
packets	بسته
barred	بسته
bagful	یک بسته
pinioned	کت بسته
packed	بسته ای
interdependent	به هم بسته
bunged up	بسته
fronted	صف بسته
clotted	بسته
kits	بسته
kit	بسته
package	بسته
shut	بسته
trusser	بسته
pack box	بسته
packs	بسته
pent	بسته
bundle	بسته
strikebound	بسته
stacks	بسته
stacked	بسته
stack	بسته
connected	بسته
bundles	بسته
uncrossed	بسته
logical	یچ بسته
pack	بسته
bundling	بسته
all-expense tour	گشت بسته ای
blindfolds	چشم بسته
package holiday	گشت بسته ای
blindfolding	چشم بسته
blindfolded	چشم بسته
package tour	گشت بسته ای
vans	کامیون سر بسته
close-fisted <adj.>	دست بسته
aleatory	بسته به بخت
application package	بسته کاربردی
assumed	بخود بسته
van	کامیون سر بسته
as the case may be	بسته بمورد
tied up <adj.>	دست بسته
tongue-tied	زبان بسته
manacled <adj.>	دست بسته
kit	بسته لوازم
barred <adj.> <past-p.>	بسته شده
barricaded <adj.> <past-p.>	بسته شده
blocked <adj.> <past-p.>	بسته شده
packages	بسته بندی
closed <adj.> <past-p.>	بسته شده
disabled <adj.> <past-p.>	بسته شده
locked <adj.> <past-p.>	بسته شده
right parenthesis )	پرانتز بسته
packaged	بسته بندی
right round bracket	پرانتز بسته
kits	بسته لوازم
blindfold	چشم بسته
closed shops	سیستم بسته
closed shop	سیستم بسته
closed circuits	مدار بسته
closed circuit	مدار بسته
coil of rope	بسته طناب
dogs	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
dog	دفاع بسته
package	بسته بندی
blind fold	با چشم بسته
ironbound	با اهن بسته
on the rope	بهم بسته
parcel post	بسته پستی
disk pack	گروه بسته
disk pack	بسته دیسک
disk pack	گرده بسته
pre assembled	پیش بسته
program package	بسته برنامه
set in	بسته شدن
shut down	بسته شدن
shut in personality	شخصیت بسته
shutt down	بسته شدن
cruor	خون بسته
survival pack	بسته نجات
congealable	بسته شدنی
coagulum	خون بسته
flat pack	بسته مسطح
food packet	بسته غذایی
it is a question of money	موضوع بسته به
iron bound	با اهن بسته
lamblkin	زبان بسته
investment foundry	ریخته گی بسته
lappermilk	شیر بسته
investment castings	ریخته گی بسته
internal drainage	ابریز بسته
large n	سر بسته همینطوری
icebound	یخ بند یخ بسته
lockfast	محکم بسته
homogamy	زناشویی بسته
mare clausum	دریای بسته
grume	خون بسته
occlusion	بسته شدگی
gelidity	بسته شدگی
to shut down	بسته شدن
tongue tied	زبان بسته
closed variation	واریاسیون بسته
closed group	گروه بسته
closed game	بازی بسته
closed fist	مشت بسته
closed file	فایل بسته
closed file	ستون بسته
closed economy	اقتصاد بسته
closed area	منطقه بسته
close column	ستون بسته
case numbers	شماره بسته ها
dunnage	بسته بندی
box trail	سهم بسته
bound electron	الکترون بسته
bound charge	بار بسته
closed loop	حلقه بسته
finite universe	جهان بسته
closed universe	جهان بسته
closed traverse	پیمایش بسته
closed system	سیستم بسته
closed system	نظام بسته
young ice	یخ تازه بسته
closed subroutine	زیرروال بسته
closed society	جامعه بسته
closed routine	روال بسته
closed network	شبکه بسته
closed mind	ذهن بسته
unopened	بسته - بازنشده
blocked opening	درگاه بسته
draft	بسته کالا
packaging	بسته بندی
shut	بسته شدن
shuts	بسته شدن
packs	بسته کردن
dumb	زبان بسته
dumber	زبان بسته
shutting	بسته شدن
dumbest	زبان بسته
packets	بسته کوچک
packing	بسته بندی
covers	بسته بندی
coverings	بسته بندی
cover	بسته بندی
drafted	بسته کالا
drafts	بسته کالا
packers	بسته بند
packer	بسته بند