Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
English
Persian
bundle
بقچه
bundle
بسته
bundle
مجموعه
bundle
دسته کردن
bundle
بصورت گره دراوردن بقچه بستن
bundle
دسته
bundle
کانونی کردن
bundle
متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle
تعدادی فیبر نوری که کنار هم جمع شده اند
bundle
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundle
افزودن نرم افزار
bundle
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundle
بقچه کلاف پشم یا پنبه
bundle
کانون
[کاموا]
bundle
بقچه
[کاموا ]
bundle
دسته پول
Other Matches
bundle off out
بشتاب رفتن
bundle up
جامه گرم دربرکردن
bundle up
زیادلباس پوشیدن
bundle up
<idiom>
لباس گرم وپوشیده
bundle off out
بارسفر بستن
urban bundle
بقچه شهری
[این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
cingulum bundle
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
bundle of nerves
آدم بی نهایت عصبانی و نگران
make a bundle
<idiom>
پول زیادی درآوردن
fuel bundle
متمرکزکنندهسوخت
door bundle
بار پرتابی همراه با چترباز
door bundle
بارهای دستی
door bundle
بار همراه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com