English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
bigben ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
Other Matches
parliamentary مصوب پارلمان دارای پارلمان فراکسیون
scotland yard نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
sundials ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundial ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch. نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
parliament پارلمان
parliaments پارلمان
By my watch it's five to nine. طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
speaker of parliament رئیس پارلمان
membership of the parliament عضویت پارلمان
parliament مجلس شورا پارلمان
parliaments مجلس شورا پارلمان
Capitol عمارت پارلمان ایالتی
spindles دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindle دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
standard time ساعت بین المللی ساعت استاندارد
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
hansard صورت جلسات رسمی پارلمان انگلیسی
the metropolis لندن
London لندن
cockneys اهل لندن
Fleet Street جراید لندن
cockney اهل لندن
In the very heart of london . درقلب لندن
londoner اهل لندن
london ivy دود و مه لندن
we learnt from london that از لندن خبر میرسد
Scotland اداره اگاهی در لندن
scotland yard اداره کاراگاهی لندن
Beefeaters نگهبان برج لندن
Beefeater نگهبان برج لندن
east end قسمت شرقی لندن
roundheal عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
What time does the train arrive in London? چه وقت قطار به لندن می رسد؟
london in size پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
general posr office اداره مرکزی پست در لندن
clearinghouse موسسه تهاتری لندن انبار
roundhead نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
parliamentarism سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
transpontine واقع درجنوب رود تیمز در لندن
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
Does the train stop in London? آیا قطار در لندن توقف دارد؟
Is this the right platform for the train to London? آیا این سکوی قطار لندن است؟
london system سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
inns of chancery عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
synchronous ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
lombard street خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
Change at London and get a local train. در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
tomorow morning . I wI'll leavew for london. فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
You have to change at London. شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
clockwise مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
o'clock ساعت از روی ساعت
baltic exchange بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
mohock تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
transmission وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
grandness بزرگی
gentility بزرگی
masterdom بزرگی
greatness بزرگی
enlargements بزرگی
enlargement بزرگی
bulkiness بزرگی
magnifcation بزرگی
bigness بزرگی
largeness بزرگی
massiveness بزرگی
voluminosity بزرگی
voluminesity بزرگی
augustness بزرگی
sizes بزرگی
dignity بزرگی
supercilicusness بزرگی
hugeness بزرگی
size بزرگی
hauteur بزرگی
magnitude بزرگی
magneficence بزرگی
gloriousness بزرگی
grandeur بزرگی
megacephaly بزرگی بیش از حد سر
sample size بزرگی نمونه
immenseness بزرگی عظمت
magnanimity بزرگی طبع
headship بزرگی برتری
immeasurableness بزرگی بی اندازه
eminency برامدگی بزرگی
amplitude دامنه بزرگی
vastness عظمت بزرگی
she was nipped in the bud به بزرگی نرسید
aggrandizement افزایش بزرگی
formidability استحکام بزرگی
Lordships سیادت بزرگی
Lordship سیادت بزرگی
eminence برامدگی بزرگی
to a greatness بزرگی یافتن
to a greatness به بزرگی رسیدن
so large باین بزرگی
headships بزرگی برتری
vastity عظمت بزرگی
vastitude عظمت بزرگی
man and boy چه در کودکی چه در بزرگی
he did me a great wrong خطای بزرگی .....
order of magnitude مرتبه بزرگی
he is a great person شخص بزرگی است
that is no great work کار بزرگی نیست
breadth of mind بزرگی یا وسعت فکر
the meridian of glory اوج بزرگی یا جلال
bulk حجم بزرگی از چیزی
great dangers overhang us خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
he is a great help او کمک بزرگی است
pyralidid خانواده بزرگی ازپروانه ها
monstrousness شگفت انگیزی بزرگی
to be toast [American E] <idiom> در دردسر بزرگی بودن
come a long way <idiom> برنامه بزرگی ریختن
too big for one's breeches/boots <idiom> احساس بزرگی کردن
(when the) chips are down <idiom> بامشکل بزرگی مواجه شدن
bias error خطایی با علامت و بزرگی ثابت
piece deresistance مثلا تیکه بزرگی از گوشت
Majesty بزرگی عظمت وشان واقتدار
Majesties بزرگی عظمت وشان واقتدار
great dangers overhang us خطرهای بزرگی متوجه ما است
great dangers impend over us خطرهای بزرگی مارا تهدیدمیکند
decked مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
he did me a great wrong بیعدالتی بزرگی نسبت به من کرد
deck مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
great dangers impend over us خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
decks مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
steatopygia بزرگی وفربهی کفل زنان
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
nothing great is easy هیچ کاری بزرگی اسان نیست
loving cup پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
to roll a huge snowball گلوله بزرگی از برف درست کردن
A big rock rolled down the mountain. سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
broadsheets کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
broadsheet کاغذ بزرگی که یک روی ان چاپ شده باشد
mastiffs سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
mastiff سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
breaker موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
breakers موج بزرگی که بساحل خورده ودرهم می شکند
anagogy بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
anagoge بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
the propylaea نام در بزرگی که از ان واردACROPOLLS دژنامی اتن میشدند
multivolume file فایل بسیار بزرگی که نیازمندبیش از یک بسته دیسک
rocking stone سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
treadmills چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
treadmill چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند
Police are out in force. نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
miller thumb یکجور ماهی قنات که کله بزرگی دارد
aquarium شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
internally blown flap فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
aquaria شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
bell gear چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
emphysema اتساع و بزرگی عضوی در اثر گاز یا هوا باد
multiplan یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
estuaries دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
estuary دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
I am a great believer in using natural things for cleaning. من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
band shell جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
to kiss hands دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
yule log کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
bulk رسانهای که قادر به ذخیره سازی حجم بزرگی از داده با اندازه ها و حالتهای مختلف است
socialist international بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
We consider it a great honor to have you here with us tonight. این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
scotland yard اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
afro نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
number cruncher یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
campus environment محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
batches ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batch ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
If these projections are anywhere close to accurate, it would be a great success. اگر این پیش بینی ها حتی کمی دقیق باشند، این موفقیت بزرگی می بود.
passionflower گل ساعت
in hour's time دو ساعت
watching ساعت
horologium ساعت
by my watch ساعت من
Every so often . Every hour on the hour. دم به ساعت
horologii ساعت
h hour ساعت س
horologe ساعت
watch ساعت
clocks ساعت ها
passion flower گل ساعت
maypop گل ساعت
hour ساعت
watched ساعت
hour ly ساعت به ساعت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com