Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
bubble tray column
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
Search result with all words
bubble cap plate column
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
Other Matches
bubble tray
بشقابک حباب
theoretical plate
بشقابک نظری
height equivalent of theroretical plate
ارتفاع معادل بشقابک نظری
h.e.t.p
plate theoretical equivalentof height ارتفاع معادل بشقابک نظری
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
baluster
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
columna rostrata
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
از این ستون به آن ستون فرج است
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post
از این ستون بان ستون
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
distilling head
سر تقطیر
retorting
تقطیر
disstillation
تقطیر
distillation
تقطیر
pace-setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setters
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
rectifier
اسباب تقطیر
residuum
پس مانده تقطیر
water still
دستگاه تقطیر اب
stills
دستگاه تقطیر
simple distillation
تقطیر ساده
distil
تقطیر کردن
vacuum distillation
تقطیر در خلاء
residues
پس مانده تقطیر
residue
پس مانده تقطیر
stillest
دستگاه تقطیر
stiller
دستگاه تقطیر
distillers
دستگاه تقطیر
distiller
دستگاه تقطیر
distil
تقطیر شدن
distils
تقطیر شدن
distils
تقطیر کردن
distills
تقطیر شدن
distills
تقطیر کردن
distilling
تقطیر شدن
distilling
تقطیر کردن
molecular distillation
تقطیر مولکولی
pitch
ته مانده تقطیر
distillate
محصول تقطیر
dry distillation
تقطیر خشک
retort
دستگاه تقطیر
pitches
ته مانده تقطیر
carbonization
تقطیر تخریبی
distillation residue
باقیمانده تقطیر
distillate
فراورده تقطیر
distilling receiver
گیرنده تقطیر
steam distillation
تقطیر با بخار اب
bubble tower
برج تقطیر
retorts
دستگاه تقطیر
steam stripping
تقطیر با بخار اب
extraction
تقطیر کشش
distilled
تقطیر شده
solar still
تقطیر کن افتابی
distillable
قابل تقطیر
condensate
تقطیر کردن
destructive distillation
تقطیر تخریبی
still
دستگاه تقطیر
molecular still
دستگاه تقطیر مولکولی
total reflux head
سر تقطیر برگشت کامل
pipestill
دستگاه تقطیر لولهای
battery still
دیگ تقطیر باتری
straight run pitch
تفاله اولین تقطیر
pot still
دستگاه تقطیر ویسکی
by product gas
گاز تقطیر شده
trail formation
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
stillest
دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
distillery
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
stills
دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
still
دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
overlap of distillat curves
رویهم افتادگی منحنیهای تقطیر
stiller
دستگاه تقطیر عرق گرفتن از
jet b
نوعی سوخت تقطیر شده
distilleries
کارخانه یا محل تقطیر رسومات
pile
ستون ستون لنگرگاه
piled
ستون ستون لنگرگاه
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
socle
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
orphan
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
barbette
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
plinth
ته ستون
strutted
ستون
cantilever bridge
ستون پل
columnar
در ستون ها
acroterion
پا ستون
acroter
پا ستون
column base
ته ستون
column by column
ستون به ستون
beams
ستون
escape
ستون
beam
ستون
acroterium
پا ستون
plinths
ته ستون
struts
ستون
overhead
سر ستون
stapling
ستون
stapled
ستون
staple
ستون
fasciculus gracilis
ستون گل
strut
ستون
pillars
ستون
astylar
بی ستون
army corpa
ستون
acantha
ستون
pile
ستون
indian or single file
ستون یک
indian file
ستون یک
pile
ستون پل
piled
ستون پل
stud
ستون
shaft
ستون
shafts
ستون
pillar
ستون
single file
ستون یک
posts
ستون
column
ستون
bar
ستون
bars
ستون
columns
ستون ها
filed
ستون
file
ستون
column
ستون
posted
ستون
post-
ستون
single file
به ستون یک
jamb
ستون
jambs
ستون
stanchion
ستون
hypophyge
پا ستون
pier
ستون
piers
ستون
post
ستون
piled
ستون
columns
ستون
stylar
ستون وار
column base
پایه ستون
column cover
پوشش ستون
streeing column
ستون فرمان
pedestals
پایه ستون
pedestal
پایه ستون
demand side
ستون تقاضا
colonnades
ستون بندی
colonnades
ردیف ستون
backbones
ستون فقرات
colonnade
ستون بندی
colonnade
ردیف ستون
colonnette
ستون کوچک
stelar
ستون وار
column formation
آرایش ستون
echellon
ستون پله
colons
ستون روده
fifth column
ستون پنجم
isoculculating column
دسته ستون
footing
پایه ستون
single file
یک ردیف ستون
fasciculus cuneatus
ستون بورداخ
fasciculus gracilis
ستون باریک
debit
ستون بدهی
fifth cloumn
ستون پنجم
foot block
بالشتک ستون
jamb-shaft
ستون فرعی
jamb-shaft
میله ستون
engaged column
نیم ستون
streamers
ستون نور
streamer
ستون نور
engaged column
ستون مقید
applied
توکار ستون
arc boutant
ستون قوسی
footpaths
پایه ستون
footpath
پایه ستون
footstall
ازاره یا ته ستون
absorbing column
ستون جذب
filed
پرونده ستون
columned
ستون دار
columniation
ستون بندی
column of riflemen
ستون تفنگداران
chromatographic column
ستون کروماتوگرافی
close column
ستون جمع
columniform
ستون مانند
comment column
ستون توضیحی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com