English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (5 milliseconds)
English Persian
filed سوهان
filed اهن سای
filed سوهان زدن
filed ساییدن پرداخت کردن
filed پرونده
filed دسته کاغذهای مرتب
filed صورت
filed فهرست
filed قطار
filed صف درپرونده گذاشتن
filed بایگانی کردن
filed در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
filed در صف راه رفتن
filed رژه رفتن
filed بایگانی
filed اصلاح کردن
filed ستون کردن بایگانی کردن
filed به خط کردن
filed ردیف صف به صف کردن
filed پرونده ستون
filed ستون
filed بخشی از داده روی کامپیوتر
filed به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
filed فایل
filed زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
Other Matches
filed capacity گنجایش میدانه
filed circuit مدار میدان
to pound the filed غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
coulomb filed میدان کولنی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com