Dictiornary-Farsi | ستون عمودی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 210 (11 milliseconds)

English	Persian
boom	ستون عمودی
boomed	ستون عمودی
booming	ستون عمودی
booms	ستون عمودی


Search result with all words

decimal	تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimals	تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
column	خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
columns	خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
tabbing	تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
flute	[شیار عمودی روی ستون]
Other Matches

pilaster	هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot	نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order	[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma	ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster	شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
baluster	ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
eustyle	[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
blocked	[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
personal column	ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
there is many a slip between the cup and the lip <proverb>	از این ستون به آن ستون فرج است
columna rostrata	[ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post	ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
standard	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
vertical redundancy check	بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
cell	دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells	دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
from pillar to post	از این ستون بان ستون
band of shaft	[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
angle-leaf	[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates	مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated	مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate	مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pace-setter	نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter	نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters	نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost	نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
cadre strength column	ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation	ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
piled	ستون ستون لنگرگاه
pile	ستون ستون لنگرگاه
line haul	زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column	ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
acentrous	فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle	پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
orphaned	خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphan	خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans	خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
bubble tray column	ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette	ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
plumb line	خط عمودی
straight	عمودی
straighter	عمودی
straightest	عمودی
erects	عمودی
erecting	عمودی
erected	عمودی
plumb lines	خط عمودی
othogonal	عمودی
on end	عمودی
vertical	عمودی
perpendicular	عمودی
righting	حق عمودی
righted	حق عمودی
right	حق عمودی
lineal	عمودی
perpendecular	عمودی
upright	عمودی
erect	عمودی
nosediving	فرود عمودی
vertical expansion	گسترش عمودی
whip stall	حرکت عمودی
perpendecular	خط عمودی یا قائم
vertical adjustment	تنظیم عمودی
profiles	برش عمودی
perpendicularity	حالت عمودی
y axis	محور عمودی
nosedives	فرود عمودی
nosedived	فرود عمودی
profiling	برش عمودی
nosedive	فرود عمودی
normal force	تلاش عمودی
Y direction	حرکت عمودی
normal force	نیروی عمودی
off plmb	غیر عمودی
apeak	بحالت عمودی
out of plumb	غیر عمودی
vertical antenna	انتن عمودی
vertical axis	محور عمودی
verticality	حالت عمودی
vertical equity	عدالت عمودی
orthogonality	حالت عمودی
lineal	عمودی اجدادی
vertical merger	ادغام عمودی
vertical integration	ادغام عمودی
vertical growth	رشد عمودی
profile	برش عمودی
out of the perpendicular	غیر عمودی
vertical force	نیروی عمودی
vertical equity	برابرسازی عمودی
angle socket	سرپیچ عمودی
vertical interval	فاصله عمودی
profiled	برش عمودی
orthogonal rotation	چرخش عمودی
vertical synchronizing	همزمانساز عمودی
aplomb	حالت عمودی
vertical scrolling	چرخش عمودی
apeak	عمودی قائم
vertical combines	ترکیب عمودی
vertical recording	ضبق عمودی
vertical mobility	تحرک عمودی
vertical justification	تنظیم عمودی
vertical justification	تطابق عمودی
tap root	ریشه عمودی
plumbness	حالت عمودی
portraint orientation	تمایل عمودی
hammer-post	تیر عمودی
cliffs	صخره عمودی
cliff	صخره عمودی
joint drain	زهکش عمودی
near vertical	تقریبا عمودی
stringers	تراورس عمودی
door-post	[تیر عمودی در]
vertical	عمودی [ریاضی]
erectness	حالت عمودی
orthotropism	رویش عمودی
brise-soleil	پرده عمودی
linal descent	وارث خط عمودی
stringer	تراورس عمودی
crown-post	تیرک عمودی
plumb	شاقول عمودی
riser	سیم عمودی
normal acceleration	شتاب عمودی
normal axis	محور عمودی
brise-soleil	کرکره عمودی
goalpost	تیرک عمودی دروازه
upright	تیرک عمودی دروازه
door-jamb	[تیر عمودی چارچوب در]
stairwell	پله کان عمودی
stairwells	پله کان عمودی
profiling	نیمرخ برش عمودی
hoops	میله عمودی کروکه
profile	نیمرخ برش عمودی
taproot	ریشه عمودی اصلی
crown-strut	[شمع پشتبند عمودی]
hoop	میله عمودی کروکه
goalposts	تیرک عمودی دروازه
erectly	بطور ایستاده یا عمودی
stanchion	میلههای عمودی ناو
jamb	تیر عمودی چارچوپ
rudders	مکان عمودی متحرک
jambs	تیر عمودی چارچوپ
rudder	مکان عمودی متحرک
y axis	بردار عمودی گراف
gules	خطوط موازی عمودی
Y coordinate	مختصات بردار عمودی
plumb	: راست بطور عمودی
munting	الت عمودی پنجره
anchor at short stay	لنگر طولی عمودی
profiles	نیمرخ برش عمودی
lucarne	پنجره عمودی خوابگاه
vertical stabilizer	تیغه یا باله عمودی
profiled	نیمرخ برش عمودی
vertical tab	جدول بندی عمودی
serrated vertical pulse	ضربه عمودی دندانهای
vertical cliffs	صخره های عمودی
vertically adjustable	قابلیت تنظیم عمودی
vrc	بررسی افزایش عمودی
vertical application	برنامه کاربردی عمودی
vertical events numbering	شماره گذاری عمودی وقایع
sternpost	تیر عمودی عقب کشتی
slash pocket	جیب عمودی درجهت درزلباس
king-pendant	[تیر عمودی در خرپای میانی]
pitches	چرخش عمودی وعرضی ناو
profiled	برش عمودی تصویر جانبی
escoinson	[گوشه تیر عمودی چارچوب]
axis	برای مختصات عمودی در گراف
profiles	برش عمودی تصویر جانبی
pitch	چرخش عمودی وعرضی ناو
profiling	برش عمودی تصویر جانبی
adjustment for vertical-circle image	تنظیم عمودی مرکز تصویر
stump	هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped	هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumping	هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumps	هر کدام از سه میله عمودی کریکت
bulkheads	دیواره عمودی روی قایق
bulkhead	دیواره عمودی روی قایق
profile	برش عمودی تصویر جانبی
orthotropic	دارای محور اصلی عمودی
vertical speed	سرعت صعود عمودی هواپیما
chimney-jamb	[تیر عمودی چارچوب دودکش]
papered	حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
simple shear	دراین برش تنش عمودی وجودندارد
uprights	تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
lubber line	خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
hanging-post	[تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
stiles	باهو چوب عمودی چهارچوب درب
stile	باهو چوب عمودی چهارچوب درب
y axis	محور عمودی روی یک صفحه مختصات
paper	حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
masse	ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
papering	حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers	حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
y amplifier	تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
plumb	عمق پیمودن عمودی قرار دادن
durn	[تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
springing teal	تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
mullion	جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
capriole	پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب

boom