Dictiornary-Farsi | سردفتراسناد رسمی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (11 milliseconds)

English	Persian
prontonotary	سردفتراسناد رسمی
prothonotary	سردفتراسناد رسمی


Search result with all words

protest	واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protested	واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting	واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protests	واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
Other Matches

return	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
reviewing	بازدید رسمی یاسان رسمی
officious	نیمه رسمی شبهه رسمی
reviews	بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed	بازدید رسمی یاسان رسمی
review	بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary	مامور رسمی مقام رسمی
solemn form	در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation	تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
solemn	رسمی
institutional	رسمی
orthodox	رسمی
formmal	رسمی
official	رسمی
formal	رسمی
talking-to	سرزنش رسمی
career	دوره رسمی
insignia	نشان رسمی
insignia	مدال رسمی
careers	دوره رسمی
protest	واخواست رسمی
talking to	سرزنش رسمی
protests	اعتراض رسمی
protests	واخواست رسمی
protesting	اعتراض رسمی
protesting	واخواست رسمی
missives	نامه رسمی
protested	واخواست رسمی
protest	اعتراض رسمی
protested	اعتراض رسمی
missive	نامه رسمی
officiating	مقام رسمی
officiates	مقام رسمی
informal	غیر رسمی
officiated	مقام رسمی
officiate	مقام رسمی
unofficial	غیر رسمی
tuxedos	لباس رسمی
officious	غیر رسمی
pronouncement	اعلامیه رسمی
official receiver	اعتصاب رسمی
bank holidays	تعطیلات رسمی
official	موثق و رسمی
official	عالیرتبه رسمی
careering	دوره رسمی
asparagus	مارچوبهء رسمی
tuxedo	لباس رسمی
careered	دوره رسمی
pronouncements	اعلامیه رسمی
official channels	مجاری رسمی
official receipt	رسید رسمی
mare's tail	هپوریس رسمی
official religion	دین رسمی
letter de chancellerie	نامه رسمی
legalization	شناسایی رسمی
officialize	رسمی کردن
officiously	بطورغیر رسمی
intrant	ورود رسمی
insigne	مدال رسمی
insigne	نشان رسمی
public submission	مناقصه رسمی
hansard	مذاکرات رسمی
semi official	نیمه رسمی
official rate	نرخ رسمی
official prices	قیمتهای رسمی
official authorities	مراجع رسمی
official channels	طرق رسمی
official document	سند رسمی
noterial document	سند رسمی
official communications	ابلاغیه رسمی
official deed	سند رسمی
official gazette	روزنامه رسمی
official jurnal	روزنامه رسمی
official language	زبان رسمی
official meeting	ملاقات رسمی
official meeting	اجتماع رسمی
nonformal	غیر رسمی
semi officially	بطورنیم رسمی
semiformal	نیمه رسمی
tux	لباس رسمی
contracts under seal	عقد رسمی
vestment	لباس رسمی
communique	ابلاغ رسمی
card-carrying	عضو رسمی
cognizance	اخطار رسمی
throwaway	غیر رسمی
Full dress. Formal dress.	لباس رسمی
free and easy <idiom>	غیر رسمی
stand on ceremony <idiom>	رسمی بودن
bonspiel	مسابقه رسمی
boarding call	بازدید رسمی
statute mile	مایل رسمی
dress suit	لباس رسمی شب
state religion	مذهب رسمی
semiofficial	نیمه رسمی
smallage	کرفس رسمی
solemn form	طریقه رسمی
speedwell	سیزاب رسمی
formal review	بررسی رسمی
formal review	سان رسمی
formal group	گروه رسمی
formal education	اموزش رسمی
formal accountability	ذیحسابی رسمی
extra official	غیر رسمی
standard time	زمان رسمی
driss uniform	لباس رسمی
dress uniform	انیفرم رسمی
aregular cook	اشپز رسمی
audiences	ملاقات رسمی
audience	ملاقات رسمی
positioned	شغل رسمی
position	شغل رسمی
officials	مقامات رسمی
reprimanded	توبیخ رسمی
functions	ایین رسمی
functioned	ایین رسمی
function	ایین رسمی
return	گزارش رسمی
returned	گزارش رسمی
returning	گزارش رسمی
returns	گزارش رسمی
placard	پروانه رسمی
formalizing	رسمی کردن
reprimands	توبیخ رسمی
reprimanding	توبیخ رسمی
reprimand	توبیخ رسمی
noting	نامه رسمی
note	نامه رسمی
notes	نامه رسمی
formalized	رسمی کردن
formalize	رسمی کردن
formalizes	رسمی کردن
formalised	رسمی کردن
placards	پروانه رسمی
formalises	رسمی کردن
formalising	رسمی کردن
physician in ordinary	پزشک رسمی یا همیشگی
studbook	شناسنامه رسمی اسب
unofficial news	خبر غیر رسمی
official calibration	واسنجی رسمی [مهندسی]
official oath	سوگند قانونی یا رسمی
regulation clothing	لباس رسمی نظامی
officially represented	دارای نماینده رسمی
official visit	بازدید رسمی فرمانده
pro memoria	نامه غیر رسمی
stuffed shirt <idiom>	شخص رسمی وجدی
morning dress	جامهی رسمی صبحگاهی
visit of courtesy	بازدید رسمی نظامی
finery [formal]	جامه رسمی جشن
vestment	لباس رسمی اسقف
plain	غیر رسمی جلگه
jury	مقامات رسمی نافر
Thai	زبان رسمی تایلند
Thais	زبان رسمی تایلند
registries	دفترخانه رسمی ثبت
registry	دفترخانه رسمی ثبت
common law marriage	ازدواج غیر رسمی
juries	مقامات رسمی نافر
notary	سر دفتر اسناد رسمی
irregular	نا منظم غیر رسمی
plains	غیر رسمی جلگه
bulletin	اگهی نامه رسمی
plainer	غیر رسمی جلگه
dress uniform	لباس رسمی نظامی
bulletins	ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletins	اگهی نامه رسمی
bulletin	ابلاغیه رسمی بیانیه
communique	اطلاعیه رسمی یااداری
notary	سردفتر اسناد رسمی
plainest	غیر رسمی جلگه
black tie	کت نیمه رسمی مردانه
starchy	شبیه نشاسته رسمی
nonconformists	مخالف کلیسای رسمی
visitors	مهمان رسمی نظامی
visitor	مهمان رسمی نظامی
placards	اعلامیه رسمی اعلان
requisitions	درخواست رسمی کردن
requisitioning	درخواست رسمی کردن
pronouncements	افهار عقیده رسمی
informality	غیر رسمی بودن
requisition	درخواست رسمی کردن
pronouncement	افهار عقیده رسمی
bank rate of discount	نرخ رسمی تنزیل
full dress	بالباس تمام رسمی
nonconformist	مخالف کلیسای رسمی
introductions	معرفی رسمی اشناسازی
introduction	معرفی رسمی اشناسازی
dress shirt	پیراهن لباس رسمی
canonicals	لباس رسمی روحانیون
canonical dress	لباس رسمی روحانیون
dress shirts	پیراهن لباس رسمی
par	بهای رسمی سهم
requisitioned	درخواست رسمی کردن
notary public's office	دفتر اسناد رسمی
state	سیاسی رسمی وضع
legal holiday	تعطیلات رسمی وقانونی
landding	کرانه رسمی فرودگاه