Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
to take example	سرمشق گرفتن
Other Matches
pattern	سرمشق
exemplars	سرمشق
paragons	سرمشق
fugle	سرمشق
paragon	سرمشق
copyslip	سرمشق
pacemakers	سرمشق
exemplar	سرمشق
modeled	سرمشق
modelled	سرمشق
patterns	سرمشق
model	سرمشق
models	سرمشق
pacemaker	سرمشق
leads	سرمشق تقدم
lead	سرمشق تقدم
typical	سرمشق بارز
examples	سرمشق عبرت
modeling	سرمشق دهی
modeling	سرمشق گیری
give an example	سرمشق شدن
to give an example	سرمشق شدن
to serve ad an example	سرمشق شدن
example	سرمشق عبرت
to set a good example	سرمشق خوبی گذاشتن یا شدن
pattern lady	بانویی که سرمشق بانوان دیگر باشد
patterns	بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
pattern	بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن نظیربودن
to follow any ones example	سرمشق کسیراپیروی کردن بکسی تاسی کردن
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
To tell some one his fortune .	برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
withdraw	پس گرفتن
get	گرفتن
puddle	گل گرفتن
gets	گرفتن
puddles	گل گرفتن
take	گرفتن
getting	گرفتن
retreats	پس گرفتن
withdraws	پس گرفتن
retreating	پس گرفتن
acclimatising	خو گرفتن
retreated	پس گرفتن
to get used to	خو گرفتن [به]
to get accustomed to	خو گرفتن [به]
acclimatised	خو گرفتن
encumber	گرفتن
To go bad and stink.	بو گرفتن
acclimatises	خو گرفتن
encumbered	گرفتن
encumbering	گرفتن
acclimatize	خو گرفتن
acclimatized	خو گرفتن
encumbers	گرفتن
acclimatizes	خو گرفتن
grabbed	گرفتن
takes	گرفتن
to addict oneself	خو گرفتن
situates	جا گرفتن
acclimatizing	خو گرفتن
reoccupy	از سر گرفتن
retreat	پس گرفتن
seize	گرفتن
retrieves	پس گرفتن
deglutinate	گرفتن
get at	گرفتن
blinds	گرفتن
blinded	گرفتن
blind	گرفتن
catch on	گرفتن
inclasp	در بر گرفتن
retrieved	پس گرفتن
get off the ground <idiom>	پا گرفتن
seized	گرفتن
despumate	کف گرفتن از
devest	گرفتن
disesteem	کم گرفتن
break out	در گرفتن
seizes	گرفتن
ceasing	گرفتن
ceases	گرفتن
ceased	گرفتن
cease	گرفتن
retrieve	پس گرفتن
indwell	جا گرفتن
infold	در بر گرفتن
withdrawal	پس گرفتن
grabs	گرفتن
false grip	گرفتن
adeem	پس گرفتن
abate	اب گرفتن از
abated	اب گرفتن از
abates	اب گرفتن از
abating	اب گرفتن از
To treat flippantly(lightly).	شل گرفتن
accompany	دم گرفتن
raclaim	پس گرفتن
accompanies	دم گرفتن
wed	گرفتن
grabbing	گرفتن
overtake	گرفتن
lay to heart	به دل گرفتن
acquiring	گرفتن
acquires	گرفتن
acquire	گرفتن
overtaken	گرفتن
grab	گرفتن
overtakes	گرفتن
obturate	گرفتن
pushing	گرفتن
withdrawals	پس گرفتن
accompanied	دم گرفتن
capturing	گرفتن
lute	گل گرفتن
lutes	گل گرفتن
to station oneself	جا گرفتن
corks	گرفتن
skim	کف گرفتن از
to take a wife	زن گرفتن
retakes	پس گرفتن
to take fast hold of	گرفتن
resumption	از سر گرفتن
recapturing	پس گرفتن
recaptures	پس گرفتن
to take one's stand	جا گرفتن
to shut off	را گرفتن
reclaims	پس گرفتن
to nestle oneself	جا گرفتن
skims	گرفتن کف
skims	کف گرفتن از
skimmed	گرفتن کف
reclaim	پس گرفتن
cork	گرفتن
reclaimed	پس گرفتن
skimmed	کف گرفتن از
retaking	پس گرفتن
reclaiming	پس گرفتن
skim	گرفتن کف
unsay	پس گرفتن
recaptured	پس گرفتن
recapture	پس گرفتن
fleas	کک گرفتن
flea	کک گرفتن
wive	زن گرفتن
renovating	از سر گرفتن
receives	گرفتن
receive	گرفتن
renovates	از سر گرفتن
renovated	از سر گرفتن
renovate	از سر گرفتن
accustoms	خو گرفتن
retake	پس گرفتن
captures	گرفتن
to take up	گرفتن
tithe	ده یک گرفتن از
retaken	پس گرفتن
tithes	ده یک گرفتن از
to whisk away or off	گرفتن
accustom	خو گرفتن
tong	گرفتن
accustoming	خو گرفتن
capture	گرفتن
to begin again	از سر گرفتن
to draw back	پس گرفتن
situating	جا گرفتن
nails	گرفتن
nailed	گرفتن
situate	جا گرفتن
nail	گرفتن
detract	گرفتن
to catch on	گرفتن
resume	از سر گرفتن
to break in	گرفتن
to bring to a stop	را گرفتن
to put a stop to	را گرفتن
to call back	پس گرفتن
resumed	از سر گرفتن
to catch a fly	بل گرفتن
catch	گرفتن
detracted	گرفتن
detracting	گرفتن
resumes	از سر گرفتن
resuming	از سر گرفتن
to lay a wager	گرفتن
to hunt out	گرفتن
holds	گرفتن
to get at	گرفتن
detracts	گرفتن
hold	گرفتن
gnaw	گاز گرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com