Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
English
Persian
holds
نگهداشتن
holds
نگاه داشتن
holds
دردست داشتن
holds
گرفتن
holds
جا گرفتن تصرف کردن
holds
چسبیدن نگاهداری
holds
انبار کشتی
holds
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
holds
تصرف کردن
holds
گیر
holds
دژ
holds
ایست
holds
گیره اتصالی نگهدارنده
holds
پایه مقر
holds
جلوگیری کردن
holds
انبار کالا
holds
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
گرفتن غیرمجاز توپ
holds
گیره مکث بین کشیدن زه و رهاکردن ان
holds
تسلط
holds
منعقد کردن
holds
متصرف بودن جلوگیری کردن از
holds
دریافت کردن گرفتن توقف
holds
ایست نگهداری
holds
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
زمان سپری شده توسط مدار ارتباطی حین تماس
holds
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
پاسهای زمان بندی سفکرون برای سیگنال زمانی تلویزیون
Other Matches
examples of holds
انواعحرکات
He holds the attention of his audience.
شنوندگانش را جذب می کند
He who grasps too much holds nothing fast.
<proverb>
کسی که کاری بیش از تواناییش را بپذیرد آن کار را ناقص انجام می دهد.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com