Dictiornary-Farsi | سرپیچ ترکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 70 (5 milliseconds)

English	Persian
mogul lampholder	سرپیچ ترکی


Other Matches

Anatolia	منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
lamp holder plug	سرپیچ دوشاخه سرخود دوشاخه سرپیچ لامپ
apexes	سرپیچ
die	سرپیچ
Turkish	ترکی
intractable	سرپیچ
triskele	سه ترکی
triglyph	سه ترکی
screw bolt	سرپیچ
triskelion	سه ترکی
lamp socket	سرپیچ
apex	سرپیچ
corners	سرپیچ
socket	سرپیچ
sockets	سرپیچ
three-pin socket	[سرپیچ سه سر]
pedestals	سرپیچ
cornering	سرپیچ
corner	سرپیچ
pedestal	سرپیچ
turkism	اصطلاحات ترکی
overhand	ترکی دوزی
the turkish language	زبان ترکی
medium lampholder	سرپیچ معمولی
turkish knot	گره ترکی
lampholder	سرپیچ لامپ
turcism	کیش ترکی
lamp holder	سرپیچ لامپ
angle socket	سرپیچ عمودی
holder	ترمینال سرپیچ
socket	[سرپیچ خانه]
bulb socket	سرپیچ لامپ
sockets	سرپیچ خانه
candelabra lampholder	سرپیچ شمعدانی
contumacious	سرپیچ متمرد
keyless lamp socket	[سرپیچ بی کلید]
holders	ترمینال سرپیچ
oversew	ترکی دوزی کردن
Anatolia rug	فرش ترکی یا آناتولی
sockets	سرپیچ کاسه چشم
turkism	اداب وسنن ترکی
hosel	سرپیچ چوگان گلف
current tap	سرپیچ دوشاخه خور
admedium lampholder	سرپیچ بزرگتر از معمولی
standard lamp holder	سرپیچ معمولی لامپ
to sew overhand	ترکی دوزی کردن
socket	[در حدقه یا سرپیچ قرار دادن]
feather boarding	پوشش ترک ترکی باتخته
feather-boarding	[پوشش ترک ترکی با تخته]
turkic	زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turki	زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
kara	به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
carnation motif	طرح گل میخک در قالی های قفقازی و ترکی
alinik design	واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
season cracking	ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
sand crack	ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
hook knife	چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
Elibilinde	[طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
phoenix	مرغ آتشین [سیمرغ] [نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
caucasus	منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
symmetric knot	گره ترکی [گره نامتقارن] [که بدور دو تار زده می شود و معمولا از قلاب جهت خفت زدن استفاده می شود.]
kanat	نوعی گلیم ترکی [روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
kepse motife	[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
Gabbeh	گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Sarab	سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
Quchan	قوچان [شمال خراسان که از اوایل قرن یازدهم هجری قمری به بافت فرش مشغول بوده و بافندگان آن کردهای مهاجر کردستان می باشند.بیشتر فرش ها تماما پشم بوده و گره ترکی دارند.]
kikalak design	طرح قوچ [در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
table carpet	فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
loop pile	پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]