Dictiornary-Farsi | سنگر معمولی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
standard trench	سنگر معمولی


Other Matches

parapet	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets	حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
slit trench	سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
citadels	سنگر
citadel	سنگر
pit	سنگر
pits	سنگر
parapets	سنگر
fort	سنگر
earthwork	سنگر
trenches	سنگر
bunker	سنگر
trench	سنگر
bunkers	سنگر
crow's nest	سنگر
blinds	سنگر
blind	سنگر
parapet	سنگر
barricading	سنگر
slit trench	سنگر
emplacement	سنگر
dug out	سنگر
blinded	سنگر
casemate	سنگر
barricade	سنگر
dike-house	سنگر
barricades	سنگر
barricaded	سنگر
fox hole	سنگر
rifle pit	سنگر
bunker	سنگر بتونی
pillbox	سنگر مستحکم
bretex	سنگر موقت
pillboxes	سنگر مستحکم
bretesse	سنگر موقت
bretess	سنگر موقت
brattishing	تزئینات سنگر
stockade	سنگر چوبی
stockades	سنگر چوبی
foxholes	سنگر بزانو
brettys	سنگر موقت
sump	چاله سنگر
strongholds	سنگر پناهگاه
stronghold	سنگر پناهگاه
foxhole	سنگر بزانو
trenches	گودال سنگر
trench	سنگر کندن
trench	گودال سنگر
trenches	سنگر کندن
slit trench	سنگر انفرادی
sumps	چاله سنگر
bretise	سنگر موقت
bretisee	سنگر موقت
entrench	سنگر کندن
prone shelter	سنگر درازکش
outwork	سنگر خارجی
fire trench	سنگر اتش
fire trench	سنگر تیراندازی
cornel	سنگر واستحکامات
bastions	سنگر و استحکامات
bunkers	سنگر بتونی
bastion	سنگر و استحکامات
gun pit	سنگر توپ
fortress	سنگر مستحکم
fortresses	سنگر مستحکم
soakage pit	چاله زه کشی سنگر
loophole	مزغل سوراخ سنگر
loopholes	مزغل سوراخ سنگر
fortress	سنگر قلعه نظامی
splinterproof	سنگر ضد ترکش گلوله
hull defilade	سنگر گرفتن تانک
fortresses	سنگر قلعه نظامی
fox hole	سنگر حفره روباه
horn-work	[استحکامات بیرونی با دو سنگر]
ravelin	نیم هلالی سنگر
dug in	سنگر کنده شده
half-moon	سنگر نیم هلالی
dug in	استحکامات سنگر اماده
pillboxes	سنگر بتونی جعبه قرص
haul defilade	تا ارتفاع لوله پشت سنگر
pillbox	سنگر بتونی جعبه قرص
protects	در پناه سنگر قرار دادن
protecting	در پناه سنگر قرار دادن
protect	در پناه سنگر قرار دادن
entrench	به سنگر رفتن سنگری شدن
Buddhist railing	[سنگر مانع مانند پرچین چوبی]
bunker	سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
ditches	گودال سنگر رابط خندق کندن
foreland	زمین جلوی موضع دماغه سنگر
ditch	گودال سنگر رابط خندق کندن
retrench	دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
bunkers	سنگر وپناهگام زیر زمینی انباربزرگ
ditched	گودال سنگر رابط خندق کندن
foot bank	زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
ditching	فروداضطراری هواپیما روی اب خندق یا سنگر کنی
haul defilade	قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
routinely	معمولی
routine	معمولی
routines	معمولی
ferial	معمولی
longhand	خط معمولی
open cheque	چک معمولی
light water	اب معمولی
standard	معمولی
wonted	معمولی
normal	معمولی
received	معمولی
copybook	معمولی
faceless	معمولی
usu	معمولی
run-of-the-mill <idiom>	معمولی
standards	معمولی
ordinary	معمولی
conventional	معمولی
cut and cover shelter	سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
procedure message	پیام معمولی
complements	تعارفات معمولی
general cargo	کالای معمولی
commonest	معمولی متعارفی
ornery	عادی معمولی
general	کلی معمولی
ethyl alcohol	الکل معمولی
undress	جامه معمولی
undresses	جامه معمولی
plain concrete	بتن معمولی
piper nigrum	فلفل معمولی
ethanol	الکل معمولی
common	معمولی متعارفی
mulberry	توت معمولی
commoners	معمولی متعارفی
undressing	جامه معمولی
mulberries	توت معمولی
complementing	تعارفات معمولی
onery	عادی معمولی
normal permeability	نفوذپذیری معمولی
normal interval	فاصله معمولی صف
man in the street	فرد معمولی
normal good	کالای معمولی
mass concrete	بتن معمولی
nonstandard	غیر معمولی
mean	پست معمولی
meaner	پست معمولی
ordinal type	نوع معمولی
ornary	عادی معمولی
ordinary share	سهام معمولی
unselected clay	خاک رس معمولی
complemented	تعارفات معمولی
complement	تعارفات معمولی
hepatica	غافث معمولی
meanest	پست معمولی
ordinary clay	خاک رس معمولی
medium lampholder	سرپیچ معمولی
general	معمولی و نه مخصوص
ap seogi	ایستادن معمولی
everyday	معمولی مبتذل
white mulatto	توت معمولی
normal	عادی معمولی
the a merchant	سوداگر معمولی
standard	طبیعی یا معمولی
banal	مبتذل معمولی
commonplace	معمولی مبتذل
standard bar	میله معمولی
standard brick	اجر معمولی
standard gauge	اندازه معمولی
ambient	پس زمینه معمولی
workaday	معمولی عادی
street virus	ویروس معمولی
standard motor	موتور معمولی
civil time	ساعت معمولی
American bond	آجرچینی معمولی
generals	کلی معمولی
ranko	سرباز معمولی
generals	معمولی و نه مخصوص
typical <adj.>	بافت معمولی
charge hand	کارگر معمولی
wrought iron	اهن معمولی
irregular	غیر معمولی
rock brake	بسفایج معمولی
standards	طبیعی یا معمولی
common link	حلقه معمولی
common whipping	بست معمولی
rudas	پست معمولی
single precision	با دقت معمولی
week day	روز معمولی هفته
normal charge	خرج معمولی توپ
normal sulphation of battery	سولفاتی شدن معمولی
standard rain gage	باران سنج معمولی
standard size whole brick	اجر فشاری معمولی
normal magnetization curve	خم مغناطیس پذیری معمولی
standard lamp holder	سرپیچ معمولی لامپ
regular weave [plain]	بافت معمولی و ساده
ordinary grasp	گرفتن میله معمولی
stake driver	بوتیمار معمولی امریکایی
in normal situations on public roads	در ترافیک معمولی خیابان
outre	خارج از حدود معمولی
milkwort	پلی گالای معمولی
routes	راه جریان معمولی
combination grasp	گرفتن معمولی و برعکس
walk	گام معمولی اسب
bracket	حالت معمولی کروشه