Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
multipropellant
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
Other Matches
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charactristic lenght
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
reversal
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversals
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
multi chamber
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
zeeman
پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
combustion area
محفظه احتراق
combustion chamber
محفظه احتراق
combustor
محفظه احتراق
rocket fuel
سوخت راکت
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
burner cans
محفظه احتراق موتورهای توربینی
plug nozzle
نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
liquid rocket
راکت سوخت مایع
breeder rocket
راکت سوخت ساز
cans
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
can
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning
هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
hot test
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
burner compartment
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
afterburning
عملیات بعد از احتراق سوخت
backhands
باپشت راکت ضربت وارد کردن
backhand
باپشت راکت ضربت وارد کردن
data link
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
periodicals
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
saddle bag
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
to break into something
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
discrimination
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
branch
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
diesel ramjet
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
buffer chamber
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
conservation
[darn]
مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
premature ignition
احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
consolidation
ادغام دو یاچند موسسه
ligature
دو یاچند حرف متصل بهم
merger
یکی شدن دو یاچند شرکت
mergers
یکی شدن دو یاچند شرکت
block
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
syndactyl
دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
blocked
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocks
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
dogfight
جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
tacit
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
blocs
جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
bloc
جعبه قرقره اتحاد دو یاچند دسته بمنظورخاصی
dogfights
جنگ مابین دو یاچند نفر در گوشه تنگی
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
wake up
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
holding company
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
picker
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
phonendoscope
شنیده میشوند
bulb angle
جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
crankcase upper half
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
organized
متشکل
formant
متشکل
i had scarely arrived
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
boxes are made of wood
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
plastic zone
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
organizing
متشکل کردن
unaligned
غیر متشکل
endarch
متشکل در خارج
organises
متشکل کردن
organizes
متشکل کردن
organize
متشکل کردن
organising
متشکل کردن
racket
راکت
racquet
راکت
gutting
زه راکت
rocketed
راکت
rockets
راکت
rocketing
راکت
gut
زه راکت
rocket
راکت
racquets
راکت
guts
زه راکت
alluvial deposit
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
avoirdupois
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
single
استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
bitty
متشکل از قطعات ریز
reorganizing
دوباره متشکل کردن
reorganises
دوباره متشکل کردن
reorganising
دوباره متشکل کردن
reorganised
دوباره متشکل کردن
reorganize
دوباره متشکل کردن
reorganizes
دوباره متشکل کردن
reorganized
دوباره متشکل کردن
party
دسته متشکل جمعیت
gimmal
متشکل ازقطعات مرتبط
breeder rocket
راکت زاینده
rocket motor
موتور راکت
fired
پرتاب راکت
fire
پرتاب راکت
hybrid rocket
راکت مختلط
ion rocket
راکت یونی
racket
راکت تنیس
rocket engine
موتور راکت
racquets
راکت تنیس
asroc
راکت ضد زیردریایی
rocket sonde
راکت هواشناسی
rocket thrust
تراست راکت
fires
پرتاب راکت
archers
راکت صوتی
archer
راکت صوتی
racquet
راکت تنیس
ramrocket engine
موتور رم راکت
ideal rocket
راکت ایده ال
terrtorialize
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
pronominal adjective
صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
bird's eye perspective
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
plasmodium
نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
lohmannizing
غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
e c s c (european coal & steel commissio
سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
tetraspore
گروهی متشکل ازچهار هاگ
stanzaic
متشکل از چند بند شعر
nation-state
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
geodesic dome
گنبد متشکل ازسطوح هندسی
nation-states
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
council of entent
متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
nation state
حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
forehands
ضربه با روی راکت
backhand
ضربه با پشت راکت
forehand
ضربه با روی راکت
press
قاب راکت تنیس
presses
قاب راکت تنیس
paddling
راکت پینگ پنگ
paddles
راکت پینگ پنگ
paddled
راکت پینگ پنگ
paddle
راکت پینگ پنگ
backhands
ضربه با پشت راکت
ballistic
مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
hauls
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
in love - engaged - married
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
back plate
صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
hauling
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
phonoscope
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
voter
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
beam column framing
ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
diarchy
سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
lignocellulose
مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
aeolus
نوعی راکت صوتی دریایی
wood shot
ضربه با قسمت چوبی راکت
tennis grip
طرز گرفتن راکت تنیس
sweet spot
قسمت مرکزی راکت یا چوب
aerobee
نوعی راکت تجسسی دریایی
forlorn hope
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
coated chippings
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
herdic
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
green manure
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
variable stroke
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
recombinant
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
nordic council
شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
DNA double helix
[یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
jo bolt
نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
craft union
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
burns
کارکردن موتور راکت طبق برنامه
sponged
لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
burn
کارکردن موتور راکت طبق برنامه
sponge
لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
swings
ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
swing
ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
tetherball
نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
sponging
لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
squash rackets
یکجو رتوپ بازی که ماننداست به راکت
windbreak
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreaks
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
eft
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
peach design
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com