Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English
Persian
lubber's hole
سوراخی در نوک کشتی نزدیک دگل که طناب دگل بوسیله ان بالا وپایین میرود
Other Matches
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
teetered
بالا وپایین رفتن
hod
بالا وپایین پریدن
hods
بالا وپایین پریدن
teetering
بالا وپایین رفتن
skip
بالا وپایین رفتن
teeter
بالا وپایین رفتن
skipped
بالا وپایین رفتن
skips
بالا وپایین رفتن
teeters
بالا وپایین رفتن
fluctuated
نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuate
نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuates
نوسان کردن بالا وپایین رفتن
forepeak
مخزن جلو وپایین کشتی
foremast
دگل جلو وپایین کشتی
seesaw
بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
scend
در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
dapping
نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
vertical
متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
drops
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
cat burglar
<idiom>
دزدی که از دیوار بالا میرود
indiaman
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
companion hatchway
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
companion ladder
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
towline
طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
boat falls
طناب بالا کشنده قایق
forward bow spring
طناب مهار کشتی
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
rigging
مجموع طناب و بادبانهای کشتی
downhaul
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
lyle gun
تفنگ مخصوص پرتاب طناب از کشتی
steam propulsion of ships
راندن کشتی ها بوسیله بخار
seaborne
بوسیله کشتی حمل شده
halliard
طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
tamp
بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
hawse hole
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
hawser
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawsers
طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
shrouded
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shroud
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
timberhead
انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
coast in point
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
walk the plank
<idiom>
مجبور به ترک کشتی بوسیله دزدان دریایی
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
debriefing
پسش اطلاعات کسب شده بوسیله کشتی یا هواپیما توجیه و بازپرسی از خلبانان بعد از شناسایی
pay out the rope
طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
lanyard
طناب کوتاه طناب کمر
lanyards
طناب کوتاه طناب کمر
cargo sling
طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع
underclass
طبقه پست وپایین اجتماع
subclass
طبقه پست وپایین اجتماع
PCMCIA
سوراخی
porousness
پر سوراخی
porosity
پر سوراخی
a breach in the fence
سوراخی در حصار
culver-house
[سوراخی در کبوترخانه]
to stuff up a hole
سوراخی را گرفتن
deal lift
بلند کردن وزنه تا کمر وپایین بردن
tamp
سوراخی را با شن وغیره پرکردن
to plug
سوراخی را گرفتن
[ بستن]
how long is the rope
درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
centaurs
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
centaur
حیوان افسانهای با بالاتنه انسان وپایین تنه اسب قنطورس
tampons
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampon
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
pinhole
سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
bailer
سوراخی در عقب قایق برای بیرون ریختن اب
holing
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
vents
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
holed
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
female
سوراخی که سوزنی وارد آن میشود تا اتصال برقرار شود
cards
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
venting
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
holes
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
hole
سوراخی در لبه دیسک ای که شیاربندی سخت شده است
vent
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
bushes
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bush
استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
sockets
سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
non rotating wire rope
طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
relief hole
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
lightening hole
سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
jukeboxes
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukebox
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
slot
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slots
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slotting
شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
the train runs without a stop
میرود
i had no idea he was going
که او میرود
he is going
میرود
penny in the slot
سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
the probability is
احتمال میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
if he goes
اگر او میرود
it wont wash
اگرانرابشویندرنگش میرود
presumedly
احتمال میرود
differential compression check
ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
in all probability
احتمال کلی میرود
bleeder
کسی که خونش میرود
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
bleeders
کسی که خونش میرود
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
saltigrade
کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
moviegoer
کسی که اغلب به سینما میرود
churchgoers
کسی که مرتب به کلیسا میرود
churchgoer
کسی که مرتب به کلیسا میرود
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
moviegoers
کسی که اغلب به سینما میرود
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
he made a show of goung
چنان وانمودکردکه گویی میرود
where does this road lead to
این راه بکجا میرود
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
Where does this road lead to?
این جاده به کجا میرود؟
grifter
فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
playgoer
ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
When is the bus to Pimlico?
چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com