Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
English
Persian
minestrone
سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
Other Matches
legume
سبزی
greenery
سبزی
vegetable
سبزی
greenstuff
سبزی
viridity
سبزی
green stuff
سبزی
greenth
سبزی
greenness
سبزی
greenless
بی سبزی
green meat
سبزی
virescence
سبزی
green jaundice
سبزی
veg
سبزی
vegetable soup
سوپ سبزی
vegetably
سبزی وار
wrack
اشغال سبزی
pot herb
سبزی پختنی
fawner
سبزی پاک کن
greengrocery
سبزی فروشی
green vegetable
سبزی خوراکی
coster
سبزی فروش
vegetably
بشکل سبزی
verdancy
حالت سبزی
viridescence
میل به سبزی
greengrocer
سبزی فروش
obsequious
سبزی پاک کن
greengrocers
سبزی فروش
maket garden
باغ سبزی کاری
What vegetables do you have?
چه سبزی هایی دارید؟
buble and squeak
قیمه با سبزی یا کلم
pickler
پیازترشی سبزی ترشی
verdure
تازگی سبزیجات سبزی
virescence
سبزی غیرعادی دربرگهای گل
vegetable diet
خوراک سبزی دار
smokes
مه غلیظ
smoke
مه غلیظ
grumous
غلیظ
fulsome
غلیظ
denser
غلیظ
dense
غلیظ
dense fog
مه بس غلیظ
dreggy
غلیظ
thick fog
مه غلیظ
concentrated
غلیظ
sizy
غلیظ
densest
غلیظ
garden stuff
حاصل باغ :سبزی ومیوه
fawning
دم لابه سبزی پاک کنی
costermonger
سبزی فروش دوره گرد
fawningly
ازروی سبزی پاک کنی
olla
یکجور اش سبزی دار دراسپانی
loblolly
اش اماج غلیظ
potage
ابگوشت غلیظ
incrassate
غلیظ شدن
massy
متراکم غلیظ
heavy accent
لهجه غلیظ
inspissation
غلیظ سازی
incrassate
غلیظ گردن
semiliquid
مایع غلیظ
body
غلیظ کردن
pea souper
مه غلیظ زردرنگ
thickens
غلیظ شدن
thickened
غلیظ شدن
thicken
غلیظ شدن
enrichment
غلیظ کردن
pea-soupers
مه غلیظ زردرنگ
pea-souper
مه غلیظ زردرنگ
concentrations
غلیظ سازی
thickest
غلیظ سفت
thicker
غلیظ سفت
thick
غلیظ سفت
concentration
غلیظ سازی
slabs
غلیظ لیز
slab
غلیظ لیز
thickener
غلیظ کننده
caliginous
تار غلیظ
thickeners
غلیظ کننده
bodies
غلیظ کردن
condensable
غلیظ شدنی
consomme
ابگوشت غلیظ
borscht
نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
borsch
نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
the greenish hue of blue
حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
olericulture
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
flatteringly
متملقانه ازروی سبزی پاک کنی
Cooked vegetables digest easily.
سبزی پخته زود هضم است.
pea soupy
غلیظ و زرد رنگ
heavy
غلیظ خواب الود
heaviest
غلیظ خواب الود
heavies
غلیظ خواب الود
viscid
غلیظ وشیره مانند
heavier
غلیظ خواب الود
Blood is thicker than water .
<proverb>
خون از آب غلیظ تر است.
cream of lime
دوغاب اهک غلیظ
burrs
غلیظ تلفظ کردن
burred
غلیظ تلفظ کردن
burr
غلیظ تلفظ کردن
impaste
رنگ غلیظ زدن به
burring
غلیظ تلفظ کردن
thickening agent
عامل غلیظ کننده
gallows bird
کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
syrups
محلول غلیظ قندی دارویی
smoke out
<idiom>
درمه غلیظ گیر کردن
syrup
محلول غلیظ قندی دارویی
wilson cloud
نوعی ابر غلیظ و متراکم
smoggy
پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
madrilene
ابگوشت غلیظ گوجه فرنگی
sirup
محلول غلیظ قندی دارویی
impasto
شیوه رنگ زنی غلیظ
green bice
رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
sludge
لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
accelerating pump
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
gonidium
یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
calendaring
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
pearlies
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
auto rich
مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
condensing
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condenses
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com