English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
English Persian
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
Other Matches
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
wire entanglement با سیم خاردار محصور کردن حصار سیم خاردار
acanaceous خاردار
spinose خاردار
spinescent خاردار
setiferous خاردار
aristate خاردار
setaceous خاردار
barbate خاردار
aculeolate خاردار
aciculate خاردار
thistly خاردار
setose خاردار
lappaceous خاردار
brambly خاردار
acanthaid خاردار
acanthaceous خاردار
aculeate خاردار
barbed خاردار
horrent خاردار
pappose خاردار
acanthous خاردار
pappous خاردار
hispid خاردار
burry خاردار
barbellate خاردار
thorny خاردار
thorniest خاردار
thornier خاردار
echinoid خاردار
langouste خرچنگ خاردار
spinule چرخ خاردار
barbedwire سیم خاردار
thornbush بوته خاردار
thorn apple تاتوره خاردار
herisson تیر خاردار
percoid ماهی خاردار
crawfish خرچنگ خاردار
cotter pin اشبیل خاردار
sea bass ماهی خاردار
sea crawfish خرچنگ خاردار
sea crayfish خرچنگ خاردار
picked خاردار برگزیده
barbed wire سیم خاردار
rivets اشبیل خاردار
riveting اشبیل خاردار
riveted اشبیل خاردار
rivet اشبیل خاردار
porcupinish تیغ دار خاردار
weever یکجور ماهی خاردار
wire entanglement سیم خاردار کشیدن
bands شبکه سیم خاردار
porcupiny تیغ دار خاردار
wire entanglement مانع سیم خاردار
moonflower توت خاردار هندی
band شبکه سیم خاردار
panfish نوعی ماهی خاردار
prickly pear یکجور انجیر هندی خاردار
entanglements محصور با شبکه سیم خاردار
prickly pears یکجور انجیر هندی خاردار
launce سگ ماهی باریک اندام خاردار
entanglement محصور با شبکه سیم خاردار
thornback ماهی پهن چهارگوش خاردار
percoid وابسته به تیره ماهی خاردار
prickliness حالت چیز خاردار زنندگی
concertinas سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaing سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertinaed سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
concertina سیم خاردار استوانهای شکل تا شونده
bass bug حشره برای گرفتن ماهی خاردار
gurnard نوعی ماهی دارای بالههای خاردار
gaff قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری
banderilla نیزه خاردار برای فروبردن به گردن گاو
leister نیزه خاردار مخصوص صیدماهی قزل الا
spider wire entanglement نردههای زیگزاگی غیر منظم سیم خاردار
slopes دامنه
amplitude دامنه
sloped دامنه
slope دامنه
brae دامنه
scope دامنه
talus دامنه
skirt دامنه
foot دامنه
ranges دامنه
hillsides دامنه
tails دامنه
tailed دامنه
tail دامنه
magnitude دامنه
range دامنه
hillside دامنه
skirts دامنه
ranged دامنه
mountainside دامنه
skirted دامنه
mountainsides دامنه
wire roll نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
two tailed test ازمون دو دامنه
vibration amplitude دامنه ارتعاش
one tailed test ازمون یک دامنه
wave amplitude دامنه موج
midrange میان دامنه
maximum amplitude دامنه حداکثر
tooth flank دامنه دندانه
talus meterial واریزه دامنه
talus دامنه تالیوز
tropic range دامنه استوایی
range دامنه [ریاضی]
restriction of range محدودیت دامنه
response amplitude دامنه پاسخ
talus دامنه سنگلاخی
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
range of stress دامنه تنش
range of motion دامنه حرکت
range name نام دامنه
range format قالب دامنه
range expression عبارت دامنه
pulse amplitude دامنه تپش
amplitude دامنه بزرگی
colluvial دامنه کوهی
combe دامنه تپه
ranges دامنه تغییرات
ranged دامنه تغییرات
range دامنه تغییرات
class interval دامنه طبقه
audio frequency دامنه شنودپذیری
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
amplitude of oscillation دامنه نوسان
hillsides دامنه کوه
hillside دامنه کوه
feet پایین دامنه
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
audibility range دامنه شنودپذیری
am مدولاسیون دامنه
tolerances دامنه تغییرات
double amplitude دامنه دوبل
discriminating range دامنه افتراق
impluse amplitude دامنه ایمپولز
scope دامنه رسیدگی
tolerance دامنه تغییرات
hill side دامنه تپه
flanking دامنه جناح
frequency response خم دامنه- بسامد
flanked دامنه جناح
flank دامنه جناح
criteria range دامنه ملاک
interval confidence دامنه اطمینان
f.of mountain دامنه کوه
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
lift بالارو دامنه بالابری
lifted بالارو دامنه بالابری
lifting بالارو دامنه بالابری
lifts بالارو دامنه بالابری
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
foothill تپه دامنه کوه
skirting armor زره دامنه تانک
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
purview دامنه شمول قانون
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
modular range دامنه تغییرات مدول
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
interquartile range دامنه میان چالاکی
screw picket میلهای که سر ان پیچی شکل باشد میلههای پیچ دار پایه سیم خاردار
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
skirts دامنه کوه حومه شهر
neap range دامنه نوسان جزر و مدضعیف
ridge پشته تپههای دامنه کوه
ridges پشته تپههای دامنه کوه
sidehill واقع در کنار تپه دامنه
skirt دامنه کوه حومه شهر
skirted دامنه کوه حومه شهر
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
foehn باد خشک وگرم دامنه کوه
infrasound صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
fumarole شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
step قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
hook's law تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
crayfish خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
crayfishes خرچنگ اب شیرین- خرچنگ خاردار
wobbulator تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
slope of cutting دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
damped wave موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of bankment دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com