English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
repeater coil سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
Other Matches
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
quoted تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
recidivism تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeats تکرار کردن تکرار شدن
repeat تکرار کردن تکرار شدن
repeater تکرار کننده
iterant تکرار کننده
iterative تکرار کننده
repetitous تکرار کننده
regenerative repeater تکرار کننده باززا
recidivist تکرار کننده جرم
recidivists تکرار کننده جرم
gyro repeater تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
repetitions تکرار
reiteration تکرار
on any number of occasions <adv.> به تکرار
repetition تکرار
recapitulations تکرار
replication تکرار
tautologies تکرار
often <adv.> به تکرار
many times <adv.> به تکرار
frequently <adv.> به تکرار
a lot of times <adv.> به تکرار
practising تکرار
practice تکرار
oft [archaic, literary] <adv.> به تکرار
regularly [often] <adv.> به تکرار
ingemination تکرار
tautology تکرار
epanalepsis تکرار
practicing تکرار
practise تکرار
practises تکرار
frequencies تکرار
recapitulation تکرار
frequentness تکرار
recidivism تکرار
frequentation تکرار
frequence تکرار
renewals تکرار
rehearsal تکرار
frequency تکرار
rehearsals تکرار
iteration تکرار
renewal تکرار
iterance تکرار
repeats تکرار
repeat تکرار
reduplication تکرار
duplication تکرار
reiterates تکرار کردن
rehearsal تکرار عملیات
reiterating تکرار کردن
recidivism تکرار جرم
reiterated تکرار کردن
typematic key کلید تکرار
pulse repetition تکرار ضربان
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
repeat تکرار کردن
reiterate تکرار کردن
repeat key کلید تکرار
circular frequency تکرار دورانی
palilogy تکرار تاکیدی
rehearsal تکرار مجدد
pleonasm تکرار بیمورد
ibidem تکرار میشود
repetition instruction دستوالعمل تکرار
auto repeat خود تکرار
repeats تکرار کردن
repeatable قابل تکرار
repeat تکرار تجدید
repeat تکرار کنید
repeats تکرار کنید
repetition instruction دستورالعمل تکرار
pulse repetition تکرار تپش
repeat counter شمارنده تکرار
reptition compulstion وسواس تکرار
replication پاسخگویی تکرار
rehearsals تکرار عملیات
rehearsals تکرار مجدد
repeatability قابلیت تکرار
repetition of position تکرار وضعیت
repetition of an act تکرار کاری
frequency of vibration تکرار ارتعاش
repeats تکرار تجدید
repetition باز گو تکرار
iterate تکرار کردن
to repeat oneself تکرار شدن
recur تکرار شدن
recurred تکرار شدن
recurs تکرار شدن
iterable تکرار کردنی
tautologic بیهوده تکرار کن
frequent تکرار شونده
frequented تکرار شونده
use تکرار ممارست
uses تکرار ممارست
frequenting تکرار شونده
iterative تکرار شده
frequents تکرار شونده
merism تکرار متشابهات
replicate تکرار کردن
replicating تکرار کردن
renew تکرار کردن
ingeminate تکرار کردن
replicated تکرار کردن
replicates تکرار کردن
repetitions باز گو تکرار
renewing تکرار کردن
renews تکرار کردن
ingeminate تکرار و تاکید کردن
over and over <idiom> مکرا تکرار کردن
recapitulation تکرار رشدو نمو
recurring costs هزینههای تکرار شونده
recapitulations تکرار رشدو نمو
recidivism بازگشت به تکرار جنایات
spaced repetition تکرار فاصله دار
autorepeat key کلید تکرار خودکار
frequency function تابع تکرار [ریاضی]
recapitulation تکرار رئوس مطالب
repeat action key کلید تکرار عمل
overeun error خطای تکرار شده
recidivists عامل تکرار جرم
recidivist عامل تکرار جرم
reduplicate تکرار کردن دوچندان
recidivation بازگشت به تکرار جنایات
recapitulations تکرار رئوس مطالب
polysyndeton تکرار حرف ربط
to make repeat وادار به تکرار کردن
duplication check مقابله از راه تکرار
that will be the day <idiom> چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
monotone صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
cycles تعداد دفعات تکرار یک حلقه
repeats مکرر کردن تکرار شدن
cycled تعداد دفعات تکرار یک حلقه
iteration تکرار یک برنامه برای حل مشکل
cycle تعداد دفعات تکرار یک حلقه
unfrequented دور افتاده تکرار نشدنی
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
repeat مکرر کردن تکرار شدن
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
rehashes تکرار مکررات چیز تکراری
rehashed تکرار مکررات چیز تکراری
recapitulating رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated رئوس مطالب را تکرار کردن
rehash تکرار مکررات چیز تکراری
recapitulate رئوس مطالب را تکرار کردن
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
cumulative distribution function تابع تکرار تجمعی [ریاضی]
superfix تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
loops برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to walk به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to haunt به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
theme song ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
let ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
backtell رله کردن دستورات تکرار فرامین
looped برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
lets ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
iterative process فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
loop برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
brush up on something <idiom> تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
looped ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
raise a fuss <idiom> قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
loops ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
loop ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loops ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
Could you repeat what you said, please? میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
looped ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
loop ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
wait loop پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
cycle تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
echolalia تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
pseudo random رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
cycles تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
repeat کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
typematic هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
for next loop حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
repeats کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
nowel کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
endless بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود
frequency تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequencies تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
overlapped روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
auto امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
autos امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com