Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (11 milliseconds)
English
Persian
comb case
شانه دان
Search result with all words
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
teasel
شانه چوپان
teasel
خارزدن شانه زدن
teasels
شانه چوپان
teasels
خارزدن شانه زدن
teazels
شانه چوپان
teazels
خارزدن شانه زدن
teazles
شانه چوپان
teazles
خارزدن شانه زدن
quail
شانه خالی کردن
quails
شانه خالی کردن
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round-shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
teaser
شانه کننده پشم
teasers
شانه کننده پشم
harness
بند شانه
harnessed
بند شانه
harnessing
بند شانه
atlas
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlases
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
hard shoulder
شانه تحکیم شده
hard shoulder
شانه تثبیت شده
hard shoulder
شانه استوار
lapwing
شانه بسر
lapwings
شانه بسر
flinch
شانه خالی کردن
flinched
شانه خالی کردن
flinches
شانه خالی کردن
flinching
شانه خالی کردن
slacker
کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
slackers
کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
curries
شانه یا قشوکردن
curry
شانه یا قشوکردن
pastrami
گوشت ادویه زده ودودی شده شانه گاو
clip
شانه فشنگ گیره کاغذ
clip
شانه فشنگ
clipped
شانه فشنگ گیره کاغذ
clipped
شانه فشنگ
clippings
شانه فشنگ گیره کاغذ
clippings
شانه فشنگ
clips
شانه فشنگ گیره کاغذ
clips
شانه فشنگ
shrug
شانه را بالا انداختن
shrug
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugged
شانه را بالا انداختن
shrugged
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugging
شانه را بالا انداختن
shrugging
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
lie down
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
shirk
شانه خالی کردن از
shirked
شانه خالی کردن از
shirking
شانه خالی کردن از
shirks
شانه خالی کردن از
bough
شانه حیوان
boughs
شانه حیوان
pitchfork
شانه
pitchforks
شانه
honeycomb
شانه عسل
honeycombs
شانه عسل
heckle
شانه کردن
heckle
بباد طعنه گرفتن شانه
heckled
شانه کردن
heckled
بباد طعنه گرفتن شانه
heckles
شانه کردن
heckles
بباد طعنه گرفتن شانه
heckling
شانه کردن
heckling
بباد طعنه گرفتن شانه
shoulder blade
استخوان شانه
shoulder blades
استخوان شانه
comb
شانه
comb
شانه کردن جستجو کردن
combed
شانه
combed
شانه کردن جستجو کردن
combing
شانه
combing
شانه کردن جستجو کردن
candlesticks
بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
scapula
شانه
scapulas
شانه
shrink
شانه خالی کردن از
shrinking
شانه خالی کردن از
shrinks
شانه خالی کردن از
weasel
شانه خالی کردن
weasels
شانه خالی کردن
verge
شانه راه
verge
شانه تحکیم نشده
verge
شانه تثبیت نشده
verge
شانه نااستوار
verge
شانه خاکی جاده
verges
شانه راه
verges
شانه تحکیم نشده
verges
شانه تثبیت نشده
verges
شانه نااستوار
verges
شانه خاکی جاده
shoulder
شانه
shoulder
هرچیزی شبیه شانه
shoulder
شانه راه
shouldered
شانه
shouldered
هرچیزی شبیه شانه
shouldered
شانه راه
Other Matches
hackle
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
head to head
رقابت شانه به شانه
beater
شانه
boek bou
شانه
shoulders
شانه
combings
دم شانه
shouldering
شانه
harrower
شانه زن
iekke
شانه ها
epaule
شانه
master slave manipulator
یک شانه
omoplate
شانه
scaular
استخوان شانه
hatchel
شانه کتان
shoulder of road
شانه راه
honey comb
شانه عسل
rack type cutter
شانه رنده
hoopoe
شانه بسر
shoulder brace
شانه بند
pectinated
شانه دار
neck and neck
شانه بشانه
Comb ( brush ) your hair .
موهایت را شانه کن
shoulder balance
بالانس شانه
cop-out
شانه خالی
raised shoulder
شانه سکویی
teazel
شانه زدن
broad shouldered
شانه پهن
clip ejector
شانه پران
clip laten
شانه گیر
raised shoulder
شانه برجسته
ctenophore
شانه داران
teazle
شانه زدن
ctenoid
شانه مانند
epauliere
زره شانه
arch spring line
شانه طاق
brushed
شانه خورده
fly comb
شانه ارهای
flush shoulder
شانه همکف
shouldering
شانه راه
flush shoulder
شانه همسطح
ctenophora
شانه داران
flax comb
شانه کتان
shoulders
شانه راه
epauliere
شانه پوش
unkempt
شانه نکرده
teazle
شانه چوپان
cop-outs
شانه خالی
hackle
شانه کردن
hard shouder
شانه راست
soft shoulder
شانه هموار
Afro pick
شانه مخصوص فر
rake comb
شانه شیاری
shoulder roll
چرخیدن روی شانه ها
square shouldered
دارای شانه پهن
cop-out
شانه خالی کردن
comber
ماشین شانه زنی
pectinate
شانهای شانه دار
scapulo humeral
وابسته به شانه وبازو
winnowwing fan
جام پنجه شانه
horned grebe
مرغابی شانه بسر
teazel
خارخسک شانه چوپان
teeth of the comb
دندانه های شانه
shoulders
هرچیزی شبیه شانه
acromial
متعلق بنوک شانه
shouldering
هرچیزی شبیه شانه
bleneh
شانه خالی کردن
beat
شانه خالی کردن
evade
شانه خالی کردن
shirk
شانه خالی کردن
camail
زره شانه وگردن
repudiate
شانه خالی کردن
subscapular
واقع در زیر استخوان شانه
ravel
شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
He shrugged his shoulders.
او
[مرد]
شانه اش را بالا انداخت.
back-comb
شانه کردن مو به سمت فرق سر
to c. ata difficulty
ازسختی شانه خالی کردن
carding
شانه کردن پشم یاپنبه
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
dabchick
اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
hatchel
کتان پاک کن شانه زدن
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
She had let her hair down .
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
To shirk ones responsibility .
اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
shrink one's duty
از انجام وظیفه شانه خالی کردن
to reject something with a shrug
[of the shoulders]
با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
to overrun one's duty
از انجام وفیفه شانه خالی کردن
d. muscle
ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
shoulder knot
روبان یاحمایل زینتی روی شانه
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
he felt a t. on his shoulder
احساس دست بخوردگی روی شانه خودکرد
lateral raise
تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
noil
خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
ctenophoran
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
wryneck
یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
leg block and under over
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
rue raddy
تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
humeral veil
پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
daisy ham
قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
swing bell
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
color
پرچم یکان یا جنگی نشان و درجه روی شانه وسینه
high leg attack and shoulder control
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
swing bar
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
carding brush
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
cowlstaff
چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
scapular
عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
subsapular
واقع در زیر استخوان شانه زیر کتفی
partial pressure
[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
worsted yarn
نخ پشمی
[نخ پشمی شانه شده مرتب]
ammunition chest
شانه فشنگ قلاب نوار فشنگ
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com