English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
alike شبیه یکسان
Other Matches
autosync خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
flat rate نرخ یکسان تعرفه یکسان
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
coragne line خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
similiar یکسان
equaling یکسان
same یکسان
equaled یکسان
uniforms یکسان
similar یکسان
equalled یکسان
invariant یکسان
identic یکسان
equal یکسان
equalling یکسان
of kin یکسان
identical یکسان
akin یکسان
equals یکسان
uniform یکسان
assimilatc یکسان کردن
assimilating یکسان کردن
assimilated یکسان کردن
assimilate یکسان کردن
standards یکسان معیار
solids یکسان فضائی
standard یکسان معیار
uniformly بطور یکسان
spreading پخش یکسان
identically بطور یکسان
equably بطور یکسان
solid یکسان فضائی
uniforms یک شکل یکسان
uniform یک شکل یکسان
assimilates یکسان کردن
uniform movement جنبش یکسان
to kiss the dust باخاک یکسان شدن
to make even with the ground با خاک یکسان کردن
coconsciousness ادراک چیزهای یکسان
The city was razed to the ground. شهر با خاک یکسان شد
equates یکسان فرض کردن
coconscious ادراک چیزهای یکسان
equate یکسان فرض کردن
without distinction بدون فرق یکسان
equally appearing difference تفاوتهای یکسان نما
equated یکسان فرض کردن
it ius all one to me برای من یکسان است
isoelectronic دارای الکترونهای یکسان
balanced design طرح با تراز یکسان
nuclear parity قدرت اتمی یکسان
equal appearing intervals فاصلههای یکسان نما
rase باخاک یکسان کردن
to raze a city to the ground شهری را با خاک یکسان کردن
to prostrate a city شهری را با خاک یکسان کردن
to lump them all together <idiom> با همه یکسان رفتار کردن
method of equal appearing intervals روش فاصلههای یکسان نما
irregular polygon شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
shannon انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
plugs امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plugging امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
plug امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
It is exact to hair. مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
an e. battle جنگی که برای دو طرف یکسان است
balances برای همه خطاها یکسان است
balance برای همه خطاها یکسان است
external ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
equisignal zone منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
logical تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
Hamming code تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
frequencies فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
externals ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
frequency فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
differential laser gyro دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
To treat them all alike. (indiscriminately). همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
peer هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peered هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
democratic network شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
isocracy حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
peering هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
homonym کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
asynchronous ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
homograph کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
duplication check بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
isodynamic line خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
universal time زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
identities دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
isoclinal line خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
identity دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
baud وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
isochronous network شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد
rhumb line خط فرضی روی کره زمین که همه نصف النهارها را تحت زاویه یکسان قطع میکند
baud rate وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
out of step دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
clock مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clocks مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
multiplex سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند
pascal فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
erasers در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
isoclinic line خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
eraser در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
letter quality printing خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
pin قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
dual دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
pinned قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinning قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
departmental LAN شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
isocratic دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
combinatorics محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
noncompatibility دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
collective pitch control کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
graphics استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
simile شبیه
similes شبیه
analogous شبیه
similiar شبیه
similar to that شبیه به ان
anthoid شبیه به گل
makes شبیه
similar شبیه
make شبیه
quasi شبیه
personator شبیه
nearing شبیه
nears شبیه
alike <adj.> شبیه
similar <adj.> شبیه
medal شبیه
more like;most like شبیه تر
medals شبیه
nearer شبیه
imitation شبیه
imitations شبیه
papilionaceous شبیه
luteous شبیه گل
neared شبیه
simulant شبیه
near- شبیه
nearest شبیه
pygidial شبیه دم
like <adj.> شبیه
related <adj.> شبیه
feathery شبیه به پر
womanlike شبیه زن
near شبیه
akin <adj.> شبیه
wifelike شبیه زن
simulated شبیه ساخته
ophitic شبیه مار
liker to god than man شبیه تر بخداتاادم
shrubby شبیه بوته
osteal شبیه استخوان
screwlike شبیه اچار
libriform شبیه لیف
nebulous شبیه سحاب
sculpturesque شبیه مجسمه
semblable شباهت شبیه
adrenergic شبیه ادرنالین
alkaloid شبیه قلیا
aliform شبیه بال
stellar شبیه ستاره
lilied شبیه سوسن
limaciform شبیه نرم تن
spheroid شبیه کره
likes شبیه همچون
liked شبیه همچون
like شبیه همچون
airily شبیه هوا
rivaled نظیر شبیه
splenoid شبیه به طحال
astral شبیه ستاره
bovine شبیه گاو
rivals نظیر شبیه
rivalling نظیر شبیه
rivalled نظیر شبیه
spatulate شبیه مرهم کش
more like;most like شبیه ترین
spathulate شبیه مرهم کش
limacine شبیه نرم تن
ophidian شبیه مار
lupin شبیه گرگ
oleaginous شبیه روغن
farfetched شبیه بعید
simulant of مانند شبیه
sloughy شبیه دله
molluscoid شبیه نرم تن
snakelike شبیه مار
snuffy شبیه انفیه
soupy شبیه ابگوشت
popish شبیه کاتولیک
rivaling نظیر شبیه
lacertilian شبیه مارمولک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com