Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
English
Persian
ottava rima
شعر یا قطعه هشت بندی
Search result with all words
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
segmentation
قطعه بندی
segmented bar chart
نمودار میلهای قطعه بندی شده
Other Matches
segmentation
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
fasts
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
fritter
قطعه قطعه کردن
fragments
قطعه قطعه کردن
sectional
قطعه قطعه بخشی
fragmenting
قطعه قطعه کردن
fragment
قطعه قطعه کردن
segment
قطعه قطعه کردن
mainland
قطعه اصلی قطعه
segments
قطعه قطعه کردن
fragmentation
قطعه قطعه شدن
fritters
قطعه قطعه کردن
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineament
طرح بندی صورت بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
classification
طبقه بندی رده بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
جمله بندی کلمه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
anatomize
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
smidgeon
قطعه
items
قطعه
smidgin
قطعه
small scale integration
قطعه
nugget
قطعه
nuggets
قطعه
tract
قطعه
snippy
قطعه
tracts
قطعه
pane
قطعه
smidgen
قطعه
item
قطعه
snipped
قطعه
snipping
قطعه
blocs
قطعه
bloc
قطعه
segmental
قطعه قطعه
panel
قطعه
panels
قطعه
panes
قطعه
block
قطعه
snip
قطعه
plots
قطعه
plotted
قطعه
wodges
قطعه
wodge
قطعه
section
قطعه
sections
قطعه
stretch
قطعه
stretched
قطعه
stretches
قطعه
piece
قطعه
plank
قطعه
plot
قطعه
blocked
قطعه
trilobation
سه قطعه
component
قطعه
components
قطعه
blocks
قطعه
very large scale integration
قطعه
member
قطعه
members
قطعه
pieces
قطعه
scale
قطعه
morceau
قطعه
chunks
قطعه
chunk
قطعه
lobes
قطعه
slabs
قطعه
slab
قطعه
line segment
قطعه خط
internode
قطعه
goblets
قطعه
segments
قطعه
part
قطعه
lobe
قطعه
extent
قطعه
goblet
قطعه
copyslip
قطعه
fragment
قطعه
calligraph
قطعه
segment
قطعه
doit
قطعه
fragmenting
قطعه
fragments
قطعه
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
quads
قطعه سربی
work part
قطعه کار
midsection
قطعه میانی
strip
قطعه باریک
hexastich
قطعه شش فردی
blank flange
قطعه- ایکس
quad
قطعه سربی
frontal lobe
قطعه پیشانی
items
قطعه خبری
blocks
قطعه زمین
electric component
قطعه الکتریکی
equuleus
قطعه الفرس
block
قطعه زمین
cannibalization
قطعه برداری
berg
قطعه عظیم یخ
clearing block
قطعه بازدارنده
replacement part
قطعه جایگزینی
lobectomy
قطعه برداری
lobule
قطعه کوچک
magnetic component
قطعه مغناطیسی
blocked
قطعه زمین
in sections
د رچند قطعه
major assembly
قطعه عمده
replacement part
قطعه یدکی
item
قطعه خبری
program segment
قطعه برنامه
fragmenting
قطعه باقیمانده
fragments
قطعه باقیمانده
stull
قطعه بزرگ
subassembly
یک قطعه جزء
tension member
قطعه کششی
temporal lobe
قطعه گیجگاهی
theme song
قطعه تکراری
time slice
قطعه زمان
equulei
قطعه الفرس
handset
تلفن در یک قطعه
fragment
قطعه باقیمانده
sett
قطعه سنگفرش
root segment
قطعه ریشهای
fitting
قطعه اتصال
plat
قطعه نقشه
lobotomies
قطعه بری
lobotomy
قطعه بری
casting
قطعه ریخته گی
piece part
قطعه یک پارچه
pericope
قطعه منتخب
segmentation
قطعه سازی
work
قطعه کار
unit assembly
یک قطعه مجزا
handsets
تلفن در یک قطعه
pickling
قطعه شویی
stiffener
قطعه تقویتی
stiffeners
قطعه تقویتی
opus
قطعه موسیقی
resident segment
قطعه مقیم
opuses
قطعه موسیقی
concerto
قطعه موسیقی
concertos
قطعه موسیقی
worked
قطعه کار
replacements
تعویض قطعه
occipital lobe
قطعه پس سری
overlay segment
قطعه جایگذاشت
versicle
قطعه کوچک
partitura
قطعه کامل
vlsi
قطعه روی یک IC
dabs
قطعه تکه
dabbed
قطعه تکه
dab
قطعه تکه
partitur
قطعه کامل
workholder
نگهدارنده قطعه
part number
شماره قطعه
parietal lobe
قطعه اهیانهای
replacement
تعویض قطعه
icicle
یخ پاره قطعه یخ
gusset
قطعه اتصال
gussets
قطعه اتصال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com