English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
reverse dive شیرجه وارونه
Search result with all words
full gainer شیرجه وارونه با پشتک
Other Matches
whip stall شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
strufe با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش
aerial pickets شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا
clearance diving شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
swan dive شیرجه
dive شیرجه
diver شیرجه رو
somersaults شیرجه
plunges شیرجه
power dive شیرجه
plunged شیرجه
somersault شیرجه
somersaulted شیرجه
somersaulting شیرجه
plunge شیرجه
dived شیرجه
headers شیرجه با سر
header شیرجه با سر
nosediving شیرجه
nosedives شیرجه
springboarder شیرجه رو
nosedived شیرجه
jackknife شیرجه جک
nosedive شیرجه
inversions وارونه
heels over head وارونه
head over heels وارونه
reverses وارونه
reversed وارونه
jackknife وارونه
upside down وارونه
inverted وارونه
inversion وارونه
outside in وارونه
reversing وارونه
resupinate وارونه
conversed وارونه
inverse وارونه
the wrong side outward وارونه
converses وارونه
converse وارونه
turned inside out وارونه
reverse وارونه
topsyturvy وارونه
backward وارونه
right side up وارونه
topsy turvy وارونه
topsy-turvy وارونه
conversing وارونه
boarded سکوی شیرجه
nosedived شیرجه رفتن
board سکوی شیرجه
dive شیرجه رفتن
to plunge he first شیرجه رفتن
tuck شیرجه جمع
diving boards تختهی شیرجه
tucks شیرجه جمع
tucking شیرجه جمع
layouts شیرجه فرشته
diving board تختهی شیرجه
layout شیرجه فرشته
nosediving شیرجه رفتن
dived شیرجه رفتن
nosedives شیرجه رفتن
swan dive شیرجه فرشته
spring board تخته شیرجه
platforms سکوی شیرجه
somerset شیرجه معلق
cutaway شیرجه تو و پشت به اب
springboards تخته شیرجه
diving شیرجه رفتن
nosedive شیرجه رفتن
plunge شیرجه رفتن
springboard تخته شیرجه
plunged شیرجه رفتن
squat under the ball توپگیری با شیرجه
plunges شیرجه رفتن
platform سکوی شیرجه
forward dive شیرجه رو به اب با چرخش
picketing شیرجه رفتن
cant وارونه کردن
to turn upside down وارونه کردن
invcersely بطور وارونه
inverted arch قوس وارونه
invert arch طاق وارونه
inverse segregation تجزیه وارونه
inverted arch طاق وارونه
inverted file فایل وارونه
reaction formation واکنش وارونه
reversely وارونه بعکس
reverse image تصویر وارونه
opposite meaning معنی وارونه
obcordate بشکل دل وارونه
palingraphia وارونه نویسی
to keel over وارونه کردن
mirror writing وارونه نویسی
palinlexia وارونه خوانی
mirror reading وارونه خوانی
turn out وارونه کردن
de- وارونه کردن
it is the other way round وارونه است
resupination وارونه بودن
backward association تداعی وارونه
irony وارونه گویی
opposite وارونه از روبرو
conversing واژگون وارونه
converses واژگون وارونه
conversed واژگون وارونه
converse واژگون وارونه
ironies وارونه گویی
keels وارونه شدن
turbinate وارونه مخروط
anastrophe سخن وارونه
opposites وارونه از روبرو
turns وارونه کردن
invert وارونه کردن
inverting وارونه کردن
inverts وارونه کردن
back azimuth method گرای وارونه
backwards ازپشت وارونه
backset معکوس وارونه
turn وارونه کردن
keel وارونه شدن
inward dive شیرجه پشت به استخر
back flip شیرجه پشتک وارو
low board سکوی یک متری شیرجه
headlong بی پروا شیرجه رونده
power dive شیرجه رفتن هواپیما
armstand dive شیرجه توام با بالانس
bail out پریدن و شیرجه رفتن در اب
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
header سردسته هواپیمای شیرجه
headers سردسته هواپیمای شیرجه
dive angle زاویه شیرجه هواپیما
flopper دروازه بان شیرجه رو
back dive شیرجه از پشت و فرود با پا
high board سکوی شیرجه 3 متری
uratzuk ضربه مشت وارونه
to tutn end for end وارونه کردن برگرداندن
reverses شکست وارونه کردن
backward notion حرکت قهقرایی یا وارونه
reversed شکست وارونه کردن
reciprocal wavelength طول موج وارونه
reverse شکست وارونه کردن
instead of the reverse بجای وارونه این
converts برگرداندن وارونه کردن
turn over وارونه کردن برگرداندن
convert برگرداندن وارونه کردن
converted برگرداندن وارونه کردن
converting برگرداندن وارونه کردن
walden inversion وارونه سازی والدن
reversing شکست وارونه کردن
inverted vault طاق قوسی وارونه
inverted siphon شتر گلوی وارونه
negatively منفی وار وارونه
backward conditioning شرطی کردن وارونه
backward chaining زنجیرهای کردن وارونه
contrariwise بطور وارونه ومعکوس
dive bombing بمباران کردن در حالت شیرجه
racing dive شیرجه افقی دراغاز مسابقه
back jackknife شیرجه از جلو بصورت کارد
belly whopper شیرجه شناگر برروی شکم
to jackknife <idiom> سیخ شیرجه زدن [شنا]
tower برج شیرجه به ارتفاع 01متر
towered برج شیرجه به ارتفاع 01متر
gainer درخت ارغوان شیرجه از پشت
towers برج شیرجه به ارتفاع 01متر
in cavetto [نقش برجسته کاری وارونه]
to invert a tumbler پیاله یا استکانی را وارونه کردن
double ressaunt [ابزار بند با دو فیتیله وارونه]
inductive feedback پیوست برگشت وارونه القائی
obversely بشکل تخم مرغ وارونه
obovate بشکل تخم مرغ وارونه
invertible وارونه شدنی قابل قلب
jackknife بازو بسته شونده شیرجه رفتن
diver badge نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو
degree of difficulty درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
nose dive ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
picketing شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر
turbinate فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ
topsy-turvy world [upside-down world] جهان سروته [درهم وبرهم ] [وارونه ]
beat-up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
twisting واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
beat up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
twist واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
twists واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
keels حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keel حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
to turn down وارونه یاپشت رو گذاشتن تاه زدن برگرداندن
target diving شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
nose down خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com