Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
scholasticism
شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
Other Matches
medieval
قرون وسطی قرون وسطایی
mediaeval
قرون وسطی قرون وسطایی
Middle Ages
قرون وسطی
mediaeval ages
قرون وسطی
medival ages
قرون وسطی
the dark ages
قرون وسطی
medizeval history
تاریخ قرون وسطی
longbow
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
pennon
پرچم مثلثی شکل قرون وسطی
galley
کشتی پارویی یا بادبانی قرون وسطی
wimple
روسری زنان قرون وسطی چرخ
medievalist
متخصص درتاریخ وهنروفرهنگ قرون وسطی
longbows
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
dromond
کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
templar
عضو فرقهای ازصلیبیون نظامی قرون وسطی
balistraria
[قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
ballistraria
[قابی به شکل صلیب در دیوارهای قرون وسطی]
schoolastic
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
chien-assis
[پنجره زیر شیروانی مینیاتوری در قرون وسطی]
schoolman
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
canterius
[تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
cantherius
[تیر اصلی خرپا در خانه های قرون وسطی]
tower house
قلعه مستحکم قرون وسطی خانه بالای برج
to be broken on the wheel
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
calf's tongue
[برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
catechism
تعلیم ودستور مذهبی
catechisms
تعلیم ودستور مذهبی
controvrsism
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
angle-leaf
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
paideutics
روش کار اموزی فن تعلیم علم تعلیم
i was taught by him
من در نزد وی تعلیم گرفتم او مرا تعلیم داد
Gigantic Order
[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی]
[معماری]
concordat
پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
liturgics
مبحث عبادات ومناجات نامه ها وتاریخ ومنشاپیدایش وفلسفه عبادات
pedgagogics
فن تعلیم علم تعلیم
mediated
وسطی
centric
وسطی
meanest
وسطی
meaner
وسطی
mean
وسطی
middle finger
وسطی
mediates
وسطی
medial
وسطی
median
وسطی
mediate
وسطی
mediating
وسطی
d. ages
قرون دور
after ages
قرون آتیه
middle succession
توالی وسطی
mid-
میانی وسطی
meddle
میانی وسطی
meddles
میانی وسطی
meddled
میانی وسطی
medius
انگشت وسطی
middles
میانی وسطی
middle
میانی وسطی
mid
میانی وسطی
medievalism
عقاید قرون وسطایی
middle name
نام وسطی-اسموسطین
middle lintel in window
الت وسطی پنجره
galligaskins
نوعی جوراب یا پاپوش قرون 61 و 71
mediaevalism
رسم ها وعقیدههای قرون میانه
medievalism
دارای وضعیت قرون وسطایی
mesoderm
لایه وسطی جرثومه میانپوست
rigadoon
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon
رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
galleass
کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
minuet
رقص گام اهسته قرون 71 و81 میلادی
backsteingotit
[آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
goliard
دانجشوی اواره قرون 21 و31 که اشعار هجایی میخوانده
tuition
تعلیم
training
تعلیم
didactics
تعلیم
instruction
تعلیم
instructions
تعلیم
doctrines
تعلیم
doctrine
تعلیم
tuitionary
تعلیم
troubadour
شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
troubadours
شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
justiciar
قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
breeding
تعلیم وتربیت
training
تعلیم و تمرین
teach
تعلیم دادن
instruct
تعلیم دادن
give lessons
تعلیم دادن
educate
تعلیم دادن
train
[teach]
تعلیم دادن
indocile
تعلیم نا پذیر
schoolfellow
تعلیم تحصیل
military training
تعلیم نظامی
pedagogically
مطابق فن تعلیم
docility
تعلیم پذیری
disciplinable
تعلیم پذیر
didactics
فن تعلیم نواموزی
catechize
تعلیم دادن
catechise
تعلیم دادن
catechisation
تعلیم واموزش
teachable
تعلیم پذیر
treatable
تعلیم بردار
tuitional
حق تدریس تعلیم
untaught
تعلیم نیافته
indocility
تعلیم نا پذیری
instructed
تعلیم دادن
educates
تعلیم دادن
trainees
تعلیم گیرنده
education
تعلیم و تربیت
train
تعلیم دادن
instructs
تعلیم دادن
instruct
تعلیم دادن
educate
تعلیم دادن
teaches
تعلیم دادن
educating
تعلیم دادن
edification
تعلیم تقدیس
instructing
تعلیم دادن
schooling
تدریس تعلیم
drills
تعلیم دادن
trainee
تعلیم گیرنده
drilled
تعلیم دادن
teach
تعلیم دادن
drill
تعلیم دادن
trains
تعلیم دادن
trained
تعلیم دادن
tilt
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts
شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
ruffe
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs
یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
theories
فرضیه علمی تعلیم
theory
فرضیه علمی تعلیم
tutelage
سرپرستی تعلیم سرخانه
motor education
تعلیم و تربیت حرکتی
pedagogical teaching
اموزش مطابق فن تعلیم
docile
تعلیم بردار مطیع
pedagogical
مربوط بفن تعلیم
teachable
یاددادنی قابل تعلیم
educationally
از راه تعلیم و تربیت
prime
قبلا تعلیم دادن
primed
قبلا تعلیم دادن
primes
قبلا تعلیم دادن
instructiveness
تعلیم امیزی بودن
guided
راهنمایی کردن تعلیم دادن
guide
راهنمایی کردن تعلیم دادن
enlightening
روشن کردن تعلیم دادن
intuited
تعلیم دادن اگاه کردن
intuit
تعلیم دادن اگاه کردن
guides
راهنمایی کردن تعلیم دادن
intuiting
تعلیم دادن اگاه کردن
intuits
تعلیم دادن اگاه کردن
hark
تعلیم از راه گوش دادن
enlighten
روشن کردن تعلیم دادن
enlightens
روشن کردن تعلیم دادن
styled
شیوه
style
شیوه
patterns
شیوه
pattern
شیوه
processes
شیوه
methods
شیوه
process
شیوه
practices
شیوه ها
techniques
شیوه
devices
شیوه
idioms
شیوه
idiom
شیوه
do
شیوه
styling
شیوه
device
شیوه
styles
شیوه
norm
شیوه
order
شیوه
approach
شیوه
procedure
شیوه
habitude
شیوه
technique
شیوه
methode
شیوه
custom
شیوه
approaches
شیوه
procedures
شیوه ها
approached
شیوه
norms
شیوه
modes
شیوه
method
شیوه
practice
شیوه
mode
شیوه
wcce
کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
unschooled
تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
realia
وسایل تعلیم و اثبات دروس کلاسی
pens
شیوه نگارش
vibrational mode
شیوه ارتعاش
tactic
رزم شیوه
penned
شیوه نگارش
employment practice
شیوه استخدامی
penning
شیوه نگارش
mode of vibration
شیوه ارتعاش
method
ایین شیوه
modus operandi
شیوه کار
endorcement procedure
شیوه اجرا
methods
ایین شیوه
mode of production
شیوه تولید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com