Dictiornary-Farsi | شیوه غول ستونی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 178 (9 milliseconds)

English	Persian
Giant Order	شیوه غول ستونی [معماری]


Search result with all words

Gigantic Order	[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
Other Matches

tristylous	سه ستونی
dyostyle	دو ستونی
columnar	ستونی
perpendicular	ستونی
monostyle	یک ستونی
monostylous	یک ستونی
column graph	نمودار ستونی
double column machine	دستگاه دو ستونی
decastyle	ایوان ده ستونی
columnar structure	ساختمان ستونی
column action	عمل ستونی
column binary	دودویی ستونی
pentastyle	پنج ستونی
trisyly	وضع سه ستونی
trisyly	ساختمان سه ستونی
dodecastyle	دوازده ستونی
column binary	دودوئی ستونی
column major order	بترتیب ستونی
column indicator	نشانگر ستونی
column chromatography	کروماتوگرافی ستونی
ibm card	کارت 08 ستونی
histogram	نمودار ستونی
hexastyle	ایوان شش ستونی
column text chart	جدول متن ستونی
bar coding	علامت گذاری ستونی
octastyle	ایوان هشت ستونی
column wise recalculation	محاسبه مجدد ستونی
caryatid	ستونی که مجسمه زن باشد
peripteral	بنای دور ستونی
bar chart	نمودار سطری یا ستونی
y punch	سوراخ کارت ستونی .
stacked column chart	جدول ستونی انباشته
post drilling machine	دستگاه مته ستونی
frequency histogram	نمودار ستونی بسامد
double column miller	دستگاه فرز دو ستونی
eighty column card	کارت هشتاد ستونی
stacked column graph	نمودار ستونی انباشته
cora	[سر ستونی در شکل زن جوان]
column screw press	پرس پیچی ستونی
four column friction screw press	پرس اصطکاکی چهار ستونی
knee and column milling machine	دستگاه فرز زانویی و ستونی
pillar boxes	صندوق پستی ستونی شکل
mixed column line graph	نمودار ستونی- خطی ترکیبی
one hyndred percent column graph	نمودار یکصد درصد ستونی
carolitic	[ستونی با آرایش برگ دار]
carolytic	[ستونی با آرایش برگ دار]
mixed column line chart	نمودار ستونی- خطی ترکیبی
henostyle	[ستونی بین جرز درگاه]
telamon	ستونی که مجسمه مرد باشد
linked pie/column graph	نمودار گرد و ستونی پیوسته
pillar box	صندوق پستی ستونی شکل
to put a notice up	آگهیی را به تخته ای [ستونی] آویزان کردن
galley	نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
hydraulic ram	تلمبه خودکاریکه در ان ستونی از اب فرو ریزد ونیروی ان ... دارد
galley proof	نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
meniscus	سطح منحنی بالای ستونی ازمایع که میتواند محدب یامقعر باشد
puncheon	ستونی کوتاه که بجای تحمل بار تیر در بین دو پایه بکارمیرود
styling	شیوه
do	شیوه
idiom	شیوه
idioms	شیوه
order	شیوه
methode	شیوه
habitude	شیوه
practices	شیوه ها
norm	شیوه
norms	شیوه
pattern	شیوه
patterns	شیوه
technique	شیوه
techniques	شیوه
method	شیوه
practice	شیوه
approach	شیوه
approached	شیوه
approaches	شیوه
procedures	شیوه ها
custom	شیوه
methods	شیوه
devices	شیوه
process	شیوه
processes	شیوه
style	شیوه
styled	شیوه
styles	شیوه
device	شیوه
mode	شیوه
modes	شیوه
procedure	شیوه
research method	شیوه پژوهش
severe style	شیوه جدی
orientalizing style	شیوه خاورمابی
vibrational mode	شیوه ارتعاش
mode of vibration	شیوه ارتعاش
mode of production	شیوه تولید
procedure	روش شیوه
pen	شیوه نگارش
penned	شیوه نگارش
penning	شیوه نگارش
pens	شیوه نگارش
tactic	رزم شیوه
mentalities	شیوه اندیشه
mentality	شیوه اندیشه
civics	شیوه کشورداری
elocution	شیوه سخنوری
modus operandi	شیوه کار
methods	ایین شیوه
oratory	شیوه سخنرانی
flop	شیوه فاسبوری
flopped	شیوه فاسبوری
flopping	شیوه فاسبوری
flops	شیوه فاسبوری
paced	شیوه تندی
paces	شیوه تندی
modus vivendi	شیوه زیست
method	ایین شیوه
shaken	موافق شیوه
employment practice	شیوه استخدامی
technic	صناعت شیوه
cloze technique	شیوه بندش
pace	شیوه تندی
endorcement procedure	شیوه اجرا
pace	شیوه گام برداشتن
paced	شیوه گام برداشتن
lever watch	شیوه بکار بردن
paces	شیوه گام برداشتن
critical incidents technique	شیوه رویدادهای شاخص
assets liabilities technique	شیوه محاسن- معایب
sound practices	شیوه های درست
concertina fold	شیوه تا کردن کاغذ
modulus operadi	شیوه با طرز کار
iconic mode	شیوه تصویرسازی حسی
flooding technique	شیوه غرقه سازی
error choice technique	شیوه خطا گزینی
holtzman inkblot technique	شیوه لکههای هولتسمان
preferred cognitive mode	شیوه شناختی مرجح
prestressing method	شیوه پیش تنیدگی
prototaxic mode	شیوه ادراکی ابتدایی
gait	شیوه راه رفتن
flamboyant gothic	شیوه گوتیک شعله اسا
modality	روند [پردازه] [شیوه] [روش]
impasto	شیوه رنگ زنی غلیظ
arch order	[شیوه ی ستون بندی طاق]
eastern cut off	شیوه قیچی پرش ارتفاع
leverage	شیوه بکار بردن اهرم
parataxic mode	شیوه ادراکی خود- محوری
tactic	جنگ فنی وابسته به رزم شیوه
copiers	مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
idiosyncratic	وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
copier	مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
orientalize	شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
virgilian	به شیوه virgil شاعر نامی روم
majority rule	شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
latinity	شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
scholasticism	شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
Religion was portrayed in a negative way.	دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
mannerist	کسیکه بیک جور انشا یا شیوه خو گرفته است
point style	شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
object method of teaching	شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
megapode	یکجور مرغ بزرگ پاکه شیوه اش ساختن پشههای خاک است
eastern roll	شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
to take action to prevent [stop] such practices	اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
pop goes the weasel	یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
hex-column	طرح ستونی شش وجهی [طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
drills	مته دستگاه مته ستونی
drilled	مته دستگاه مته ستونی
drill	مته دستگاه مته ستونی
Composite Order	[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
oil on canvas [painting technique]	رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
box and one	دفاع به شیوه چهار جا گیر ویک یار گیر
pointillism	شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
double column vertical boring mill	ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
column grinder	دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی