English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
aduacent sound صدای مجاور
Other Matches
buffer duo دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
limitrophe مجاور مرزی مجاور
adjacent rows ردیف های مجاور [رج های مجاور]
honks صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinging صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
monophthong صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
neighbor مجاور
adjacent مجاور
neighbouring مجاور
vicinity مجاور
vicinage مجاور
near by مجاور
nearby مجاور
vicinal مجاور
adjoining مجاور
nigh مجاور
circumjucent از هر سو مجاور
conterminous مجاور
contiguous مجاور
appressed مجاور
coterminous مجاور
next مجاور
abutting مجاور
proximal مجاور
graveside مجاور قبر
abuttal زمین مجاور
adjoined مجاور بودن
gravesides مجاور قبر
collateral همسایه مجاور
adjoins مجاور بودن
bordered مجاور بودن
border مجاور بودن
bordering مجاور بودن
contiguous zone منطقه مجاور
adjacent video ویدئو مجاور
adjacent lines خطهای مجاور
adjoin مجاور بودن
abuttals زمین مجاور
anal مجاور مقعد
neighbours نزدیک مجاور
proximal stimulus محرک مجاور
neighbour نزدیک مجاور
parahepatic مجاور کبد
neighbors نزدیک مجاور
against پیوسته مجاور
adjoining نزدیک مجاور
vicinal dihalide دی هالید مجاور
abuting surface سطح مجاور
adjacent مجاور همسایه
paranephric مجاور کلیه
skirl صدای زیر صدای نی انبان
monkey chatter تداخل کانال مجاور
adjacent point نقطه های مجاور
colocate در مجاور هم قرار دادن
allele ژنهای ناهمسان مجاور
anchimeric assistance کمک گروه مجاور
guiding عضلات کمکی مجاور
adjacent channel interfernce تداخل کانال مجاور
surrounding احاطه کننده مجاور
hand to hand دست بدست یکدیگر مجاور
adjacent دو میدان متصل به دو گروه مجاور
hand-to-hand دست بدست یکدیگر مجاور
appressed کاملا نزدیک و مجاور چیزی
garbage واسط رادیویی از کانالهای مجاور
nip فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nips فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
hydro هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
I could have sworn that there was somebody in the next room . می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
dot فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
dotting فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
contiguous فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
overlap tell رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
inducing اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
triangulation تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
base pitch فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
twanging صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
compass compensation تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
tu whit tu whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
photo pattern generation تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
thumps صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumping صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thump صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
joggle برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggles برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
abut مماس بودن مجاور بودن
abutted مماس بودن مجاور بودن
abuts مماس بودن مجاور بودن
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
fizzing صدای فش فش
fizzes صدای فش فش
fizzed صدای فش فش
fizz صدای فش فش
pings صدای غژ
knoit صدای در
knock صدای تغ تغ
hissed صدای خش خش
tramp صدای پا
pinging صدای غژ
hisses صدای خش خش
there is a knock at the door صدای در
hissing صدای خش خش
rale صدای خس خس
ping صدای غژ
tramps صدای پا
tramped صدای پا
hiss صدای خش خش
crepitation صدای خش خش
pinged صدای غژ
whiz صدای غژ
burbling صدای قل قل
pads صدای پا
step صدای پا
burbles صدای قل قل
burbled صدای قل قل
burble صدای قل قل
stepping صدای پا
knocked صدای تغ تغ
grave accent صدای بم
pad صدای پا
knocks صدای تغ تغ
phoneme صدای صوتی
POWs صدای انفجار
splash صدای ترشح
laughed صدای خنده
clapped صدای ناگهانی
flapped صدای چلپ
clap صدای ناگهانی
pectoriloquy صدای سینه
clings صدای جرنگ
cling صدای جرنگ
splashes صدای ریزش
splashes صدای ترشح
splashing صدای ریزش
splash صدای ریزش
swishing صدای فش فش کردن
hoot صدای جغد
dripping صدای چکیده
hooted صدای جغد
claps صدای ناگهانی
flaps صدای چلپ
laugh صدای خنده
hooting صدای جغد
hoots صدای جغد
splashing صدای ترشح
clapping صدای ناگهانی
phoneme صدای ساده
mew صدای گربه
row de dow صدای بلند
trumps صدای شیپور
audible صدای رسا
moo صدای گاوکردن
moo صدای گاو
mooed صدای گاوکردن
mooed صدای گاو
mooing صدای گاوکردن
trump صدای شیپور
screak صدای ناهنجار
mewed صدای گربه
mewing صدای گربه
report صدای شلیک
reported صدای شلیک
reports صدای شلیک
poop صدای کوتاه
poops صدای قلپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com