English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
savings and loan association صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
Other Matches
savings bank صندوق پس انداز
provident bank صندوق پس انداز
penny bank صندوق پس انداز
trustee savings bank صندوق پس انداز
bank of deposit صندوق پس انداز
savings bank صندوق پس انداز
average propensity to save میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
saving institutions موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
friendly تعاونی
friendlier تعاونی
co-ops تعاونی
co-op تعاونی
co op تعاونی
friendlies تعاونی
friendliest تعاونی
mutual تعاونی
cooperative تعاونی
communes اجتماع تعاونی
co-operative societies انجمنهای تعاونی
cooperative شرکت تعاونی
commune اجتماع تعاونی
co-operative societies شرکتهای تعاونی
communed اجتماع تعاونی
communing اجتماع تعاونی
co operative societies شرکتهای تعاونی
co operative societies انجمنهای تعاونی
multiple therapy درمان تعاونی
cooperative company شرکت تعاونی
mutual company شرکت تعاونی
cooperative therapy درمان تعاونی
symbiosis زندگی تعاونی
cooperative society شرکت تعاونی
deflection board طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
producers cooperative company شرکت تعاونی تولید
consumers cooperative company شرکت تعاونی مصرف
phalanstery روابط تعاونی اجتماعی
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
friendly societies انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly society انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
mid wicket توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
fund صندوق
lacunar صندوق
water jacket صندوق اب
cases صندوق
case صندوق
funded صندوق
cashing صندوق
cashed صندوق
cash صندوق
cashes صندوق
chest صندوق
hutches صندوق
coffers صندوق
coffer صندوق
cash office صندوق
boxes صندوق
chest set صندوق
chests صندوق
hutch صندوق
box صندوق
box maker صندوق ساز
money-boxes صندوق اعانه
case صندوق جعبه
money-box صندوق اعانه
caisson صندوق مهمات
crates صندوق مشبک
crate صندوق مشبک
case پوشانیدن صندوق
cash box صندوق پول
cases صندوق جعبه
strongbox گاو صندوق
cash deficit کسر صندوق
cashier's allowance کسر صندوق
risk money کسر صندوق
cases پوشانیدن صندوق
box type van body بدنه صندوق
box caisson صندوق قالب پی
aid fund صندوق تعاون
pension fund صندوق بازنشستگی
ballot boxes صندوق ارا
ballot box صندوق ارا
poor box صندوق اعانه
trunks بشکه صندوق
trunk بشکه صندوق
postbox صندوق پست
loan fund صندوق وام
letter drop صندوق پست
letter box صندوق پست
closets صندوق خانه
closeting صندوق خانه
money box صندوق اعانه
closeted صندوق خانه
closet صندوق خانه
kench تغار صندوق
cash office دایره صندوق
money box صندوق دستگیری
post-box صندوق پست
letterboxes صندوق مراسلات
letterboxes صندوق پست
letterbox صندوق مراسلات
mailbox صندوق پست
bins جازغالی صندوق
mailboxes صندوق پست
altar-tomb صندوق مزار
to coffer در صندوق اندوختن
letterbox صندوق پست
post-boxes صندوق پست
bin جازغالی صندوق
boxy بشکل صندوق مشت زن
repository صندوق تابوت فرف
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
posts صندوق پست تعجیل
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
posted صندوق پست تعجیل
post- صندوق پست تعجیل
repositories صندوق تابوت فرف
trunk چمدان بزرگ صندوق
boxlike بشکل صندوق یاجعبه
cash register صندوق پول شمار
cash registers صندوق پول شمار
caisson [محفظه یا صندوق زیرآبی]
gold pool صندوق مشترک طلا
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
trunks چمدان بزرگ صندوق
incase در صندوق قرار دادن
post صندوق پست تعجیل
safecracker دزد صندوق باز کن
depositary for a fund سپرده برای یک صندوق
orderly bin صندوق زباله در خیابان
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
boot locke قفل صندوق عقب
crate صندوق بزرگ چوبی
crates صندوق بزرگ چوبی
mess treasurer متصدی صندوق باشگاه
european monetary fund صندوق پولی اروپا
boot [British E] صندوق چمدان [خودرو]
yegg دزد صندوق شکن
chested صندوق یا سینه دار
IMF مخفف صندوق بینالمللی پول
cash register صندوق [محل پرداخت پول]
pillar box صندوق پستی ستونی شکل
casket جعبه جواهر صندوق یاتابوت
cashing دریافت کردن صندوق پول
cashes دریافت کردن صندوق پول
cashed دریافت کردن صندوق پول
cash دریافت کردن صندوق پول
community chest صندوق اعانه برای امورخیریه
caskets جعبه جواهر صندوق یاتابوت
international monetary fund صندوق بین المللی پول
pillar boxes صندوق پستی ستونی شکل
feretory [صندوق آثار مقدس کلیسا]
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
funded تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
yeggman جانی ولگرد دزد صندوق شکن
raee show نمایش چیزی که در صندوق یا جعبه باشد
slop chest صندوق ملبوس وملزومات کارکنان کشتی
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
humidor صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
mailboxes انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailbox انباره پیغام های پستی صندوق پست
safe deposit صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
offshore company شرکت صندوق پستی در خارج از کشور [ برای سود در مالیات]
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
saving پس انداز
saver پس انداز کن
thrift پس انداز
ex post saving پس انداز
deposits پس انداز
deposit پس انداز
savings پس انداز
ex ante saving پس انداز
aggregate saving پس انداز کل
forehanded پس انداز کن
irrigator اب انداز
ecbolic جنین انداز
intrigant پشت هم انداز
dissaving پس انداز منفی
ejector بیرون انداز
feller درخت انداز
firer سوخت انداز
foot cloth پای انداز
fire teazer سوخت انداز
view چشم انداز
grenadier نارنجک انداز
hand rail دست انداز
howitzer خمپاره انداز
initiator terminator راه انداز
footcloth پای انداز
fire teazer اتش انداز
fluter چین انداز
theory of saving نظریه پس انداز
saving account حساب پس انداز
mouth-watering دهان آب انداز
reverberative طنین انداز
retardant عقب انداز
releaser راه انداز
saving rate نرخ پس انداز
rate of saving نرخ پس انداز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com