English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
reorganization صورت جدید
Search result with all words
sort برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
Other Matches
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
imagism مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
install تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installs تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
novel جدید
maidens جدید
maiden جدید
newest جدید
recent جدید
modern جدید
new- جدید
new جدید
unprecedented جدید
novels جدید
unprecedentedly جدید
up to date جدید
up-to-date جدید
newer جدید
newfound جدید الاکتشاف
postulant جدید الورود
recent development بسط جدید
modern physics فیزیک جدید
the new testament عهد جدید
proselyte جدید الایمان
postulancy جدید الورودی
new deal قرار جدید
neoteric جدید تازه
revisions چاپ جدید
new deal سیاست جدید
modern sector بخش جدید
revision چاپ جدید
fresh target هدف جدید
New Year سال جدید
modern جدید مدرن
modern system نظام جدید
neogenesis تولید جدید
It's not new. جدید نیست.
reprinting چاپ جدید
innovations حرکت جدید
reprint چاپ جدید
probes اکتشاف جدید
probed اکتشاف جدید
probe اکتشاف جدید
neophytes جدید الایمان
neophyte جدید الایمان
neologisms واژه جدید
reprinted چاپ جدید
reprints چاپ جدید
neologism واژه جدید
innovation حرکت جدید
freshmen جدید الورود
freshman جدید الورود
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
ultramodern خیلی جدید متجدد
neoanthropic وابسته به انسان جدید
resurface لایهی جدید افزودن
rehousing بخانه جدید رفتن
reseating صندلی جدید دادن
rehoused بخانه جدید رفتن
rehouse بخانه جدید رفتن
acclimates به اب و هوای جدید خو گرفتن
reseats صندلی جدید دادن
used آنچه جدید نیست
one nails drives another غم جدید غم کهنه را بر از یاد
drafts بازیگر جدید تیم
drafted بازیگر جدید تیم
draft بازیگر جدید تیم
reseat صندلی جدید دادن
reseated صندلی جدید دادن
neoplatonism مکتب افلاطونیون جدید
resurfaced لایهی جدید افزودن
acclimating به اب و هوای جدید خو گرفتن
on the bandwagon <idiom> مشهوریت گروه جدید
restored برگرداندن به وضعیت جدید
acclimated به اب و هوای جدید خو گرفتن
restoring برگرداندن به وضعیت جدید
kakapo طوطی زلاند جدید
involucrum تشکیل استخوان جدید
imagism مکتب شعر جدید
restores برگرداندن به وضعیت جدید
currency جدید بودن نقشه
rehouses بخانه جدید رفتن
neo- پیشوند بمعنی جدید
neoanthropic شبیه انسان جدید
currencies جدید بودن نقشه
resurfaces لایهی جدید افزودن
forwarding address آدرس پستی جدید
restore برگرداندن به وضعیت جدید
neo پیشوند بمعنی جدید
bring some new facts to light <idiom> کشف حقایق جدید
installations تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
zelanian Zeland New وابسته به زلاند جدید
get in the swing of things <idiom> به شرایط جدید عادت کردن
The new bI'll was ratified. Unanimously. لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
cenogenesis ایجاد میشود نسل جدید
installation تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
kiwi نوعی مرغ زلاند جدید
New Testament کتب عهد جدید مسیحیان
maori قبایل مائوری زلاند جدید
precursor ماده متشکله جسم جدید
infanticide قاتل بچه جدید الولاده
precursors ماده متشکله جسم جدید
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
granfather file یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
acclimation اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
renames دادن نام جدید به فایل
rename دادن نام جدید به فایل
demotic وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
renamed دادن نام جدید به فایل
kiwis نوعی مرغ زلاند جدید
release قراردادن محصول جدید دربازار
released قراردادن محصول جدید دربازار
releases قراردادن محصول جدید دربازار
epoch اغاز فصل جدید عصر
epochs اغاز فصل جدید عصر
neology استعمال واژه یااصطلاح جدید
newfound جدید الاختراع تازه پیداشده
neoplatonic وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
renaming دادن نام جدید به فایل
natality تعداد زایش وموالید جدید
analysis یات هزینههای محصول جدید
capital budget بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
neolithic وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
The new road is 40 miles long . جاده جدید 40 میل طول دارد
neolith الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
development برنامه ریزی تولید محصول جدید
receptee افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
upgrading قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
New World نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
technological تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
developments برنامه ریزی تولید محصول جدید
acclimating به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
researching توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
acclimates به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
This is the site for a new scool . اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
icot موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
technologically تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
acclimated به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
researches توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
prescientific مربوط بدوره قبل از علوم جدید
researched توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launch قرار دادن محصول جدید در بازار
updated بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updates بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
launching قرار دادن محصول جدید در بازار
update بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
research توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launches قرار دادن محصول جدید در بازار
launched قرار دادن محصول جدید در بازار
forces کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
force کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
up to d. تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
kaka طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید
inserts افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserting افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
abstract representation [ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
to acclimate [American E] to new circumstances [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
application study بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
insert افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
proceed time زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
development زمان لازم برای توسعه محصول جدید
to acclimatize/acclimatise [British E] [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
developments زمان لازم برای توسعه محصول جدید
recombinant موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
I'm saving up for a new bike. من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
forcing کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
modelled ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
MDs دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
to reprogram دوباره برنامه ریزی [جدید] کردن [رایانه شناسی]
model ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com