Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
turf
طبقه فوقانی خاک مرغزار
Other Matches
superstratum
طبقه فوقانی
the upper storey
طبقه فوقانی مخ
stratosphere
طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
prairie
مرغزار
sod
مرغزار
sods
مرغزار
turves
مرغزار
wiesen
مرغزار
pampa
مرغزار
swarth
مرغزار
sward
مرغزار
pelouse
مرغزار
prairies
مرغزار
meadow
مرغزار
meadows
مرغزار
veldt
زمین مرغزار
veld
زمین مرغزار
crankcase upper half
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
entresol
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
oases
ابادی یا مرغزار میان کویر
lawn
مرغزار باپارچه صافی کردن
lawns
مرغزار باپارچه صافی کردن
oasis
ابادی یا مرغزار میان کویر
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
sward
سطح چمنزار تبدیل به مرغزار کردن
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
top
فوقانی
uppers
فوقانی
upper
فوقانی
upper limit
حد فوقانی
superjacent
فوقانی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
superstructures
ساختمان فوقانی
capital
فوقانی راسی
top die
حدیده فوقانی
top layer
لایه فوقانی
superstructure
ساختمان فوقانی
top view
نمای فوقانی
upper bowl
جام فوقانی
topstone
سنگ فوقانی
top edge
لبه فوقانی
upper beam
تیر فوقانی
fan light
پنجره کوچک فوقانی
head gate
دریچه فوقانی کانال
pile head
قسمت فوقانی شمع
furnace dome
قسمت فوقانی کوره
freeboard
بدنه فوقانی ناو
top hamper
اتصالات فوقانی ناو
upper room
بالاخانه اطاق فوقانی
mesocline
لایه فوقانی مزوسفر
roundhouse
عرشه فوقانی کشتی
superstructure
روساخت بنای فوقانی
superstructures
روساخت بنای فوقانی
skysail
بادبان فوقانی کشتی
upside
قسمت بالایی فوقانی
furnace top
قسمت فوقانی کوره
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
header
قسمت فوقانی اجر کله
hurricane deck
عرشه سبک فوقانی کشتی
altar-stone
[سنگ رویه فوقانی محراب]
poop deck
عرشه کوچک فوقانی کشتی
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
altar-slad
[سنگ رویه فوقانی محراب]
upstairs
دراشکوب بالا ساختمان فوقانی
uppish
باد در خیشوم انداز فوقانی
acropodium
سطح فوقانی پای پرندگان
headers
قسمت فوقانی اجر کله
aurora
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
top of the loom
قسمت بالایی یا فوقانی دار
[قالی]
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
head board
تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
taffrail
قسمت فوقانی ومسطح عقب کشتی
fastigium
راس قسمت فوقانی بطن چهارم
waxes
واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
wax
واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
waxed
واکس زدن سطح فوقانی تخته موج
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
biconvex
بالی که هر دو سطح فوقانی و تحتانی ان به صورت محدب باشد
ozonosphere
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
bow string truss
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
jibstay
قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
stratify
طبقه طبقه کردن
cumulo nimbus
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
upper surface blowing
دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
overpasses
گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpass
گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
category
طبقه
straticulate
طبقه طبقه
storey=story
طبقه
phase
طبقه
phased
طبقه
phases
طبقه
stepless
بی طبقه
stages
طبقه
story
طبقه
grade
طبقه
grades
طبقه
rank
طبقه
ranked
طبقه
ranks
طبقه
stage
طبقه
floor
طبقه
genres
طبقه
of all sorts
از هر طبقه
laminate
طبقه طبقه
pigeonhole
طبقه
lain
طبقه
folium
طبقه
first class
طبقه یک
story=storey
طبقه
genre
طبقه
strips
طبقه
floored
طبقه
floors
طبقه
single stage
یک طبقه
storey
طبقه
storeys
طبقه
stories
طبقه
ilk
طبقه
two storeyed
دو طبقه
generals
طبقه
layer
طبقه
classed
طبقه
bed
طبقه ته
bed
طبقه
grain
طبقه
beds
طبقه ته
beds
طبقه
ranged
طبقه
general
طبقه
ranges
طبقه
castes
طبقه
range
طبقه
caste
طبقه
course
طبقه
coursed
طبقه
layers
طبقه
stratum
طبقه
classing
طبقه
courses
طبقه
class
طبقه
classes
طبقه
converter stage
طبقه مبدل
classless society
جامعه بی طبقه
class i supplies
اماد طبقه 1
feminity
طبقه زنان
exploiting class
طبقه بهره کش
exploited class
طبقه بهره ده
category
طبقه افراد
e layer
طبقه هویساید
declass
جداکردن از طبقه
underclass
طبقه عوام
heaviside layer
طبقه هویساید
enlisted personnel
طبقه افراد
bracket
طبقه بندی
class v supplies
اماد طبقه 5
class of suplies
طبقه کالاها
genus
طبقه قسم
lower class
طبقه عوام
underclass
طبقه محروم
subclass
طبقه محروم
bourgeois class
طبقه بورژوا
bourgeois class
طبقه سوداگر
lower class
طبقه محروم
abovestairs
طبقه بالا
basement storey
طبقه زیرزمین
aves
طبقه مرغان
division
طبقه بندی
peerages
طبقه لردها
peerage
طبقه لردها
class limits
حدود طبقه
class iv supplies
اماد طبقه 4
class interval
فاصله طبقه
class interval
حدود طبقه
class interval
دامنه طبقه
class ii supplies
اماد طبقه 2
class ii property
اموال طبقه 2
class ii property
کالای طبقه 2
class i property
اموال طبقه 1
class i property
کالای طبقه 1
subclass
طبقه عوام
divisions
طبقه بندی
toiling class
طبقه رنجبر
social class
طبقه اجتماعی
main stage
طبقه اصلی
semibasement
طبقه زیر
second flour
طبقه دوم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com