English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
English Persian
loading chart طرح بارگیری هواپیما
Search result with all words
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
combat loading بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
stowage plan طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
Other Matches
preload loading بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
wet storage بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
unit loading بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
back haul بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
endurance loading بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
embarkation order دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
casualty staging unit یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
staging unit یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
loading bridge پل بارگیری
well deck پل بارگیری
charging بارگیری
stowage بارگیری
loading بارگیری
burdening بارگیری
material handling bridge پل بارگیری
shipping بارگیری
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
loading time زمان بارگیری
roll on/roll off بارگیری- تخلیه
plimsol mark مارک بارگیری
roll-on/roll-off بارگیری- تخلیه
line charging capacity فرفیت بارگیری خط
stow بارگیری کردن
laden بارگیری شده
load lines علایم بارگیری
loading table جدول بارگیری
stowed بارگیری کردن
stowing بارگیری کردن
loading point نقطه بارگیری
stows بارگیری کردن
loading chart جدول بارگیری
loading diagram دیاگرام بارگیری
on berth ناوحاضربه بارگیری
loading station ایستگاه بارگیری
loading site محل بارگیری
pre loading بارگیری اولیه
loading site سکوی بارگیری
pick up and delivery بارگیری و تحویل
aprons محوطه بارگیری
pallete کفه بارگیری
magnetic loading بارگیری مغناطیسی
loading scale مقیاس بارگیری
loading rack سکوی بارگیری
pack saddle زین بارگیری
apron محوطه بارگیری
point of loading نقطه بارگیری
loading facilities وسایل بارگیری
plimsol mark علایم بارگیری
stowage بارگیری و باراندازی
loading فرفیت بارگیری
well deck عرشه بارگیری
loads بارگیری کردن
cargo net تور بارگیری
loads فرفیت بارگیری
quay سکوی بارگیری
charging berth اسکله بارگیری
frequency loading بارگیری فرکانسی
charging wharf اسکله بارگیری
charging car واگن بارگیری
pallet کفه بارگیری
pallets کفه بارگیری
charging crane جرثقیل بارگیری
quays سکوی بارگیری
deadweight تناژ بارگیری
embarkation table جدول بارگیری
embarkation area محوطه بارگیری
loads بارگیری مهمات
carburizing pot فرف بارگیری
loading bucket سطل بارگیری
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
Loading and unloading. بارگیری وتخلیه
accumulator charge بارگیری اکومولاتور
load بارگیری کردن
loading apron نوار بارگیری
commercial loading بارگیری تجارتی
load factor ضریب بارگیری
line charging current جریان بارگیری خط
bucket charging بارگیری با سطل
load بارگیری مهمات
bulk loading بارگیری در مخازن
load فرفیت بارگیری
download بارگیری پایین
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
embarkation table جدول قابلیت بارگیری
stevedores متصدی بارگیری و تخلیه
initial program load بارگیری برنامه اغازی
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
stevedores بارگیری وباراندازی کردن
actual obligated space محل یا جا در بارگیری دریایی
stevedore متصدی بارگیری و تخلیه
loading بارگیری مهمات درهواپیما
stevedore بارگیری وباراندازی کردن
loading list لیست بارگیری خودرو
loading plan طرح بارگیری خودرو
cargo plan طرح بارگیری ناو
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
bulk load method روش بارگیری با بارقوال
charging side محل بارگیری کوره
loading space فضای قابل بارگیری
ingot charging crane جراثقال بارگیری شمش
charge and discharge محل بارگیری و باراندازی
cargo port دریچه بارگیری ناو
bulk loading بارگیری مخزن به طور یک جا
staging unit یکان بارگیری کننده
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
shiping agent کارگزار بارگیری کشتی
tactical loading بارگیری رزمی یا جنگی
stevedores متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
loading ramp راهروی شیب دار بارگیری
laydays ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lay day ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lay day روز بارگیری وباراندازی کشتی
lading بارگیری عمل بار کردن
lift on بارگیری کشتی توسط جرثقیل
port شراب شیرین بارگیری کردن
embarkation order ترتیب سوار شدن یا بارگیری
shiping agent حق العمل کار بارگیری کشتی
capacity load حداکثر فرفیت بارگیری ناو
stevedore متصدی بارگیری و حمل و نقل
The ship is loading. کشتی درحال بارگیری است
lighterage هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
stevedore متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedores متصدی بارگیری و حمل و نقل
accessorial services خدمات بارگیری و تخلیه بار
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bulk load method روش استفاده از بارگیری قوال
maximum load rating قابلیت بارگیری نامی حداکثر
drayage هزینه بارگیری وبار اندازی
fio بدون هزینه تخلیه و بارگیری
reloadable control storage انباره با کنترل بارگیری مجدد
roll on roll off روش بارگیری مستقیم ناو
despatch money جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
railway end پل سکوی بارگیری راه اهن
palletetisation درکفه بارگیری قرار دادن
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
p&d delivery and up pick بارگیری و تحویل
mutilation table جدول راهنمای بارگیری خودروها
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
loading بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
portcall درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
mutilation table جدول بارگیری پیش بینی شده
drayage چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
despatch money پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
pickup zone منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
dispatch money جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
actual placement قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
portcapacity فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
embarkation element یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
prestowage plan طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
ipl Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
entrucking table جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
lighterage هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
block stowage loading بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
constructive placement تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
embarkation team تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
load line خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
ramp سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
long shoreman گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
primage اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
demurrage بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
embarkation officer افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
over shipment ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد
deck cargo بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com