English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
Search result with all words
cellular لانه زنبوری خانه خانه
Other Matches
reticulate زنبوری
retiform زنبوری
vespal زنبوری
vespine زنبوری
cellular tissue بافت زنبوری
cellular cofferdam فرازبندلانه زنبوری
honey combed لانه زنبوری
honeycombs لانه زنبوری
honeycomb لانه زنبوری
sclerenchyma بافت زنبوری
duolateral coil پیچک لانه زنبوری
cellular brick اجر لانه زنبوری
collenchyma بافت لانه زنبوری
cellulitis ورم بافتههای زنبوری
honey combing روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
rooms خانه
room خانه
door to door خانه به خانه
pigeon-holes خانه
cells خانه
pigeon-hole خانه
furnace house خانه
houseroom جا در خانه
cellular خانه خانه
door-to-door خانه به خانه
pied-a-terre خانه
pieds-a-terre خانه
cell خانه
within doors در خانه
pigeon hole خانه
domicile خانه
honeycombs خانه خانه
housing خانه ها
lodged خانه
tersellated خانه خانه
quarterage خانه
i was under his roof در خانه
houseless بی خانه
lodges خانه
her house خانه ان زن
honeycomb خانه خانه
domiciles خانه
roommates هم خانه
lares خانه
lar خانه
materfamilias زن خانه
roommate هم خانه
shacks خانه
shack خانه
lodge خانه
house خانه
cellulated خانه خانه
cloisonne خانه خانه
sockets خانه
alveolate خانه خانه
socket خانه
checkered خانه خانه
dwelling خانه
housed خانه
dwellings خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
home خانه
houses خانه
double-fronted خانه دو در
homes خانه
her house خانه اش
husbandman سرپرست خانه
builder خانه ساز
hub or hub by خانه دار
builders خانه ساز
housewifely خانه دار
bawdy house فاحشه خانه
bindery صحاف خانه
luft خانه فرار
departments وزارت خانه
landlouper خانه بدوش
landloper خانه بدوش
keep house در خانه ماندن
active cell خانه کاری
keep in در خانه ماندن
kibitka خانه تاتار
department وزارت خانه
lupanar فاحشه خانه
alveolus شش خانه حبابچه
armory اسلحه خانه
baby house عروسک خانه
insectary حشره خانه
insectarium حشره خانه
i wrote home برای خانه
lake0dwelling خانه دریاچهای
bawdy house جنده خانه
housewifery خانه دار
door lock کلید خانه
dacha خانه ییلاقی
fuse block خانه فیوز
gambling house قمار خانه
gaming house قمار خانه
custom house گمرک خانه
convalescent home نقاهت خانه
coffeehouse قهوه خانه
goodwife کدبانوی خانه
coffee shop قهوه خانه
coffee room خوارک خانه
freemasons hall فراموش خانه
frater سفره خانه
domiciliate خانه مسکن
dwelling construction خانه سازی
dwelling house خانه مسکونی
domiciliary مربوط به خانه
domicil مقر خانه
earth house خانه زیرزمینی
domatophobia خانه هراسی
disorderly house فاحشه خانه
disorderly house خانه بدنام
dishouse بی خانه کردن
coffee house قهوه خانه
grummet شاگرد خانه
coach house درشکه خانه
butler pantry ابدار خانه
brick yard اجرپز خانه
bordel فاحشه خانه
house agent دلال خانه
house to get خانه اجارهای
house to let خانه اجارهای
house top بام خانه
house work خانه داری
household art فن اداره خانه
homemaker خانه دار
homebred خانه پرورده
coach house کالسکه خانه
gynaeceum خانه اندرونی
chop house خوراک خانه
chequer خانه شطرنج
chancery دفتر خانه
caserne سرباز خانه
delivery to the home تحویل در خانه
camera obscura تاریک خانه
home born خانه زاد
cabana خانه کوچک
bookbindery صحاف خانه
lupanar جنده خانه
houseproud دلخوش به خانه
colombarium کبوتر خانه
double-pile house خانه دو خوابه
English cottage خانه ویلایی
farm-house خانه رعیتی
hermitage خانه زاهد
out <adv.> بیرون از خانه
checker خانه شطرنج
bangaloid growth خانه ییلاقی
bell-gable ناقوس خانه
houseroom اتاق خانه
housework کار خانه
loony bin دیوانه خانه
loony bins دیوانه خانه
reading room قرائت خانه
reading rooms قرائت خانه
Outside the house. بیرون از خانه
The house burned down . خانه سوخت
almshouse یتیم خانه
bastel خانه مستحکم
bastle خانه مستحکم
bell-cote ناقوس خانه
bordello [American E] فاحشه خانه
house of ill repute فاحشه خانه
bordello [American E] جنده خانه
house of ill repute جنده خانه
majordomo بزرگتر خانه
pigeonhole خانه قفسه
pinacotheca نگار خانه
poor house گدا خانه
poor house مسکین خانه
pump house تلمبه خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com