Dictiornary-Farsi | طفره رفتن از پرسشی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
to beg the question	طفره رفتن از پرسشی


Other Matches

pussyfoot	دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
balked	طفره رفتن از
balks	طفره رفتن از
balk	طفره رفتن از
get round	طفره رفتن
baulk	طفره رفتن
hem and haw <idiom>	طفره رفتن
doff	طفره رفتن
doffed	طفره رفتن
doffing	طفره رفتن
fudged	طفره رفتن
baulked	طفره رفتن از
fudging	طفره رفتن
avoid	طفره رفتن از
evasions	طفره رفتن
avoided	طفره رفتن از
avoiding	طفره رفتن از
balking	طفره رفتن از
avoids	طفره رفتن از
prolongate	طفره رفتن
evasion	طفره رفتن
fudge	طفره رفتن
baulks	طفره رفتن از
baulking	طفره رفتن از
fudges	طفره رفتن
jink	طفره رفتن
doffs	طفره رفتن
parried	دورسازی طفره رفتن
parries	دورسازی طفره رفتن
parry	دورسازی طفره رفتن
parrying	دورسازی طفره رفتن
to play the truant	از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
put off	تاخیر کردن طفره رفتن
prolong	طفره رفتن بطول انجامیدن
prolongs	طفره رفتن بطول انجامیدن
prolonging	طفره رفتن بطول انجامیدن
get round the law	با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
To quibble and equivocate.	پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
get round the law	با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
i asked him a question	پرسشی از او کردم
interrogatives	ادوات استفهام پرسشی
interrogative	ادوات استفهام پرسشی
to beg the question	در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
leadingquestion	پرسشی که کمک به پیدا کردن پاسخ میدهد
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom>	من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom>	من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom>	من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom>	من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
goose step	رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
elusive	طفره زن
evasive	طفره زن
dallier	طفره زن
dodgers	طفره رو
tergiversator	طفره رو
stick-in-the-muds	طفره رو
stick-in-the-mud	طفره رو
ca'canny	طفره
evasion	طفره
evasions	طفره
procrastinator	طفره رو
dodgy	طفره رو
shirk	طفره رو
shirked	طفره رو
subterfuges	طفره
dodger	طفره رو
dalliance	طفره
procrastination	طفره
shirking	طفره رو
balker	طفره رو
balky	طفره رو
subterfuge	طفره
stick in the mud	طفره رو
truant	طفره رو
truants	طفره رو
shirks	طفره رو
put off	طفره
elusion	طفره
runaround	طفره
avoidance	طفره
jink	طفره
goldbrick	طفره رو
deflections	طفره
deflection	طفره
evadingly	طفره زنان
shirk	طفره زدن
fetched	بهانه طفره
truancy	طفره زنی
fetch	بهانه طفره
aviod	طفره زدن از
fetches	بهانه طفره
evadable	طفره پذیر
escape mechanism	طفره وتعلل
funk	طفره زدن
shirked	طفره زدن
shirker	ادم طفره رو
shirks	طفره زدن
evaded	طفره زدن از
shirking	طفره زدن
evade	طفره زدن از
baulk	ردکردن طفره
evasible	طفره زدنی
dodging	طفره زدن
evasively	از روی طفره
dodged	طفره زدن
dodge	طفره زدن
bilk	طفره زدن
elusory	طفره امیز
evades	طفره زدن از
defaulters	قصورکننده طفره زن
evading	طفره زدن از
goby	طفره پیشگیری
prorogation	طفره زنی
wriggle	طفره زدن
dodges	طفره زدن
stall	طفره زدن
stalling	طفره زدن
procrastinatory	طفره امیز
defaulter	قصورکننده طفره زن
hedges	طفره زدن
wriggles	طفره زدن
hedged	طفره زدن
dodgery	طفره روی
wriggling	طفره زدن
ineludible	طفره نزدنی
hedge	طفره زدن
wriggled	طفره زدن
evasiveness	تمایل به طفره یاگریز
subterfuge	طفره زنی اختفاء
subterfuges	طفره زنی اختفاء
stall	دور سرگرداندن طفره
stalling	دور سرگرداندن طفره
elusively	از روی طفره یا خدعه
eluding	طفره زدن دوری کردن از
elude	طفره زدن دوری کردن از
swerved	عدول کردن طفره زدن
swerves	عدول کردن طفره زدن
evasiveness	حالت یاخوی طفره زنی
eluded	طفره زدن دوری کردن از
eludes	طفره زدن دوری کردن از
swerve	عدول کردن طفره زدن
swerving	عدول کردن طفره زدن
dally	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dallies	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
truant	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
dallying	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dallied	وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
truants	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
mouch	راه رفتن دولادولاراه رفتن
beat around the bush <idiom>	غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
trot	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots	یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade	سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades	سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading	سان رفتن رژه رفتن محل سان
go	رفتن
niggled	ور رفتن
swiping	کش رفتن
swiped	کش رفتن
to take to ones heels	در رفتن
going	رفتن
niggles	ور رفتن
to run off	در رفتن
to skirt along the coast	رفتن
to sleep fast	رفتن
to whisk away or off	رفتن
swipe	کش رفتن
gang	رفتن
gangs	رفتن
to fly off	در رفتن
short-changes	کش رفتن
short-changed	کش رفتن
to fall away	رفتن
short-change	کش رفتن
filching	کش رفتن
to fall short	کم رفتن
filches	کش رفتن
filched	کش رفتن
filch	کش رفتن
to fall away	پس رفتن
niggle	ور رفتن
sinks	ته رفتن
to flow over	سر رفتن
short-changing	کش رفتن
goes	رفتن
receding	پس رفتن
meddle	ور رفتن
meddled	ور رفتن
meddles	ور رفتن
twiddle	ور رفتن
regressed	پس رفتن
regress	پس رفتن
twiddles	ور رفتن
twiddling	ور رفتن
to make ones getaway	در رفتن
crawls	رفتن
pilfer	کش رفتن